عاد، حضرت
صالح عليه السلام فرستاده شد؛ ولى آنها با تمام آنها مخالفت كردند و آنان را
تكذيب نمودند. انبياء آنان را هميشه انذار مىكردند و هميشه نصيحت مىنمودند؛ اما
آن مردم لجوج قبول نكردند. وقتى حجت بر آنان تمام گرديد، مىفرمايد: ما نيز آنها
را هلاك كرديم.
آن
موقعىكه آب زياد شد و از آسمان باران شديد باريدن گرفت. (شدت باران به حدى زياد
بوده كه قبلا براى كسى قابل باور نبوده است) و آنگاه كه باران شروع به باريدن
نمود زمين نيز مثل چشمههاى آب شروع به جوشيدن نمود.
ظاهراً
اين قضيه در زمان حضرت نوح عليه السلام اتفاق افتاد و آنحضرت داراى عمر طولانى
بودهاست. قرآن مجيد در مورد طول عمر حضرتنوح عليه السلام مىفرمايد: كه نهصد و
پنجاه سال آنحضرت در بين قوم خود بودند و در اين مدت طولانى يك جماعت اندكى هدايت
شدند و آنگونه كه تاريخ بيان مىكند در حدود هشتاد نفر به او ايمان آوردند و بقيه
مردم ايمان نياوردند.
حضرت
نوح عليه السلام خيلى زحمت كشيدند و رنجهاى فراوان را متحمل شدند، تا مردم ايمان
بياورند؛ اما آن مردم جاهل و سركش قبول نكردند وقتى هدايت نشدند، خداوند به حضرت
نوح عليه السلام دستور داد كه كشتى بزرگى بسازد. آن حضرت كشتى را آماده نموده و
قبل از اينكه آب از زمين بجوشد و باران از هوا ببارد، آنحضرت با اصحاب خود در
بين كشتى قرار گرفتند. تمام كسانىكه به خدا و پيغمبرش ايمان آورده بودند به داخل
كشتى راه يافتند و از خطر طوفان مصون ماندند. بقيه مردم همه غرق شدند.