نگاه توليد خود كفا است. يا
اينكه 90% از جمعيت فلان كشور با سواد هستند، اينها نيز واقعيت خارجىاند؛ اما واقعيتهاى
حق، براى اينكه خود كفايى و داشتن سواد از حقوق مسلم هر ملت و هر كشور است و بايد
از آنها استقبال شود.
به
هرحال" حق" معانى مختلف دارد كه بحث آن مشكل است و من نمىخواهم به
تفصيل آن بپردازم؛ همين مقدارى هم كه صحبت كردم، منظورم اين بود كه فهم حقيقت معنى
حق، بدون وجود چنين مجمعى در حال حاضر امكان پذير نخواهد بود. به فرض اينكه چنين
مجلسى تشكيل شود، وضع جامعه انسانى تغير خواهد كرد. البته اكنون نيز مجالس
گوناگونى در دنيا وجود دارند؛ به عنوان نمونه مىشود از سازمان ملل متحد، شوراى
امنيت، و كنفرانس اسلامى نام برد؛ ولى اينگونه مجامع و مجالس، به درد بشريت
نمىخورند، براى اينكه تمام آنها تابع قدرتهاى زورمند خارجى هستند و از آنان
جهت مىگيرند؛ در واقع اين مجلسها مانند پردههاى مىمانند كه در پشت آنها عليه
بشريت طوطئه صورت مىگيرد؛ دستهاى استعمار و استثمار در آنها دخيلاند. به همين
دليل هيچ كدام از آنها تا كنون مورد اعتماد مردم نبوده و در آينده نيز نخواهد
بود.
همانگونه
كه عرض كردم، به استنباط من يك برداشت كلى از آيه مباركه قرآن ايناستكه يكى از
اصول كلى و محورى در بين انسانها پيروى از حق و دورى از باطل است. البته اين قضيه
تنها مربوط به دين نيست؛ بلكه به عقل نيز مربوط است؛ زيرا قرآن مجيد هر چيزى را كه
بيان مىكند مطابق عقل انسان است و انسان بايد يك اصل كلى داشته باشد تا به همان
اصل كلى خود عمل نمايد. اصل كلى در واقع همان جهانبينى است كه ايدئولوژى انسانى
بر اساس آن تعيين