يكى از اماكن مقدسه ديگر، مانند
مدينه منوّره و كربلاى معلّى، ممكن است ايشان مثل ساير انسانها در يكى از اين
شهرها زندگانى نمايند؛ منتهى كسى آنبزرگوار را نمىشناسد و معنى غيبت آن امام
عليه السلام نيز همين است كه مردم او را نمىشناسند و هرگاه كه خداوند جل جلاله
بخواهد ظاهر مىشوند و خود را معرفى خواهند نمود.
احتمال
سوم: بعضى از مفسرين گفتهاند مراد از «عصر» فشردن است؛ يعنى فشرده شده مانند عصير
انگور و عصير سيب؛ چرا «عصر» را به فشردن معنى كردهاند؟ براى اينكه تمام
اختراعاتى كه امروز نصيب بشر شدهاست از فشارهاى زندگانى بهوجود آمدهاست. اگر
امراض و دردها نمىبود، علم طب چنين رشد نمىكرد. اگر غذاى آماده شده از آسمان
براى انسانها مىآمد، اقتصاد و ابزار توليد به اين اندازه ترقى نمىكرد. همين
فشارهاى گوناگون بود كه بشر مجبور گرديد سعى و تلاش بيشتر نمايد و به اختراعات
مختلف دست بزند. اگر بشر براى رفع احتياجات خود مجبور نمىشد، قطعاً چنين ابتكارات
و اختراعات در جهان مادى صورت نمىگرفت و اين فشارهاى زندگانى بشر بود كه سبب خيزش
و پيشرفت انسانها شده است و در آينده نيز چنين خواهد بود. لذا گفتهاند: مراد از
عصر فشردن و فشار دادن است.
به
نظر من، قوى ترين احتمال، همان احتمال اول است كه مراد از «عصر» همان زمان مخصوصى
است كه در ساعات پايانى روز بهنام" عصر" معروف است؛ زيرا تاريخ زندگانى
بشر بهطور درست معلوم نيست و كسى نمىداند كه چند سال از عمر بشر گذشته است؛
البته در بعضى از كتابها مانند تورات ديده مىشود كه مىگويند: عمر بشر در كره
زمين شش هزار و يا هفت هزار سال است؛ ولى معقول به نظر نمىرسد؛ زيرا از نظر علم
جيالوجى اين نظريه قابل قبول نيست. ممكن است صدها هزار سال و يا ميليونها سال بشر
در كره زمين زندگانى كرده باشد؛ اما