دوستى به مال است كه انسان خيلى
محبت شديد به آن دارد و حاضر نمىشود چيزى از مال خود را در راه خدا مصرف كند.
البته
اين موضوع يك غريزه است و تنها مربوط به انسان نمىشود؛ بلكه برخى از حيوانات نيز
چنين است وقتى حيوان ديگرى را شكار مىكنند، تنها مىخورند و نمىگذارند كه ساير
حيوانات از آن استفاده كنند. هر حيوانى شكارى تلاش مىكنند كه حيوانات ديگر را از
شكار خود منع نمايد. در واقع انسان و حيوان هردو اندوخته خود را دوست دارند. البته
اين نا ممكن است كه انسان به مال خود محبت نداشته باشد و چنين كارى براى 99%
انسانها مقدور نيست؛ منتهى مراتب علاقه فرق مىكند و قرآن مجيد نيز مطلق علاقه و
محبت به مال را مذمّت نمىكند؛ بلكه مىفرمايد: «وَ
إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ» انسان شديداً به مال محبت دارد. محبت
بيش از اندازه را مذمت مىكند؛ به عبارت ديگر دوستى انسان به مال، بهقدرى نباشد
كه بهخاطر آن در روز قيامت جان خود را در آتش جهنم بياندازد. دوستى مال و ثروت
براى انسان يك امر طبيعى است؛ اما نبايد اين دوستى بهحدّى برسد كه زن و فرزند
انسان هميشه آرزوى مرگ او را داشته باشند كه ايكاش! زودتر بميرد تا ميراث او به ما
برسد.
انسان
از مال خود بايد به ديگران كمك كند؛ منتهى واجب النفقه انسان در اولويت قرار دارد،
ابتداء بايد به آنها رسيدگى نمايد؛ زنان و فرزندان، پدر و مادر فقير، واجب النفقه
انسان محسوب مىشوند. ابتدا به واجب النفقه و بعد به خويشاوندان خود صله رحم
نمايد؛ سپس به كسانى كمك كند كه فقير هستند ولو از خويشاوندان و نزديكان انسان
نباشند. فقير نيز دو دسته هستند، يكدستهاى از آنها فقر خود را اظهار مىكنند؛
اما دستهاى ديگر آنان براى حفظ آبرو و عزت خويش فقرشان را با كسى اظهار نمىكنند؛
لذا وظيفه انسان است كه به هردوى