قرآن
در سوره أنبياء نسبت تسبيح را بكوهها ميدهد و نمىشود آن را تسبيح تكوينى دانست كه
تسبيح تكوينى دائمى است و تسبح كوهها مخصوص به عشى و اشراق (شب و روز[1]
دو وقت مخصوص است مگر اين كه تسبيح كوهها را به ايجاد تلفظ تسبيح در كوه از جانب
خدا بدانيم كه يك نوع تأويل بردن و حتى خلاف عموم آتى قرآن است.
مطلب
نهم: مهم ترين آيه كه تسبيح و حمد جميع موجودات جهان (ماسوى الله) را
بنحو حصر بيان مىكند كه شامل سراسر انواع مخلوقات در همه كهكشانها و سموات مىشود
آيه 44 متقدمه سوره أسراء است كه به شماره 6 ذكر كرديم.
مطلب
دهم: در اين آيه يك مطلب تازه نيز استدراك شده كه شما (إنسانها) تسبيح
أشياء را نمى دانيد، اين آيه تقريباً نص است كه مراد از تسبيح و حمد آنها تسبيح
تشريعى خاص به استعداد وجودى آنها است كه براى ما قابل فهم نيست. نه تسبيح و حمد
تكوينى كه هر دو قسم آن را عقلا و علماى إنسان مى دانند، بلى گفته شده كه كلمه
تفقهون، بنحو ديگرى (يفقهون) نيز قرائت شده كه معناى آيه چنين مىشود: «هر چيز
خداى خود را تسبيح و حمد مى نمايند ولى تسبيح خود را نمى فهمند» و اين جمله تسبيح
و حمد تكوينى آنان را اثبات مى دارد، ولى آيه شماره دهم بنا بر اين كه طير هم در
ذيل آن (كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ)
داخل باشد، قرائت تفقهون ر اتقويت مىكند والله العالم.
مطلب
يازدهم: تسخير جبال ممكن است تنها در معيت و همراهى با داود باشد تا اين كه
تسبيح جبال اختيارى كوهها و مستند به علم آنها باشد ومؤيد أحتمال دومى، اين است كه
در
[1] - وقت اشراق اضائه روز است. و عشى را بعد از زوال
تا صبح گفتهاند. بنا بر اين احتمال اراده دوام وقت از اين دو كلمه مى رود، بلى
داود 24 ساعت تسبيح نمىكرد.