حل نخواهد شد و يك مورد ديگر
اين صراطهاى مستقيم، بهشت رفتن مسلمانان متدين غير شيعه به بهشت است كه ناصبى
(دشمن اهل بيت (ع)) نباشند. و ما آن را در بعضى از كتب خود ذكر كردهايم. وبعضى از
أحاديث معتبره دلالت بر بهشت رفتن آنها دارد.
بنابراين
مسلمانان سنى و شيعه به احكام مذهبى خود عمل مىكنند، صلاحيت بهشت رفتن را دارند و
برادران دينى همديگر هستند.
و
اين مطلب يك مرتبه ديگر از صراط مقبول را به دست مىدهد، وآن بهشت رفتن افراد متقى
و متدين شيعيان غير إماميه است؛ مانند زيدى ها و فطحى ها و و اقفى ها و امثال آنها
است كه بدون لجبازى باحق و عناد با سيد المرسلين (ص) در مورد إمامت بخطاء رفته اند
و همچنين افراديكه سهواً در مورد مسايل اعتقادى ديگر بخطاء رفته اند؛ مانند مجبره
و مفّوضه و امثال آنان. والله العالم. بلى كفار اگر معاند ويا مقصر باشند دوزخ مى
روند ولى اگر قاصر باشند، بهشت نمى روند، ولى مستحق دوزخ نيز نيستند. و بحث آن را
در كتب ديگر نويسنده پى گيرى كنيد.
خلاصه
نبايد از تعصب و كوتاه نظرى، مسلمانان مخالف خود را محكوم به رفتن دوزخ كنيم والله
العالم بعواقب الامور و هو الحاكم فى الدارين و له الملك و الحكم فى التكوين و
التشريع. در اين جا تفسير حمد تمام شد. ولله الحمد والمنة.
حياة و زندگى
«هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ (البقرة:
255)
حيات
إنسان بمعنى ارتباط روح به بدن مادى اوست. و در جن و ملائكه هم ممكن است بگوييم:
تعلق روح به بدن لطيف آنان است. و ما اين ارتباط و تعلق را در هر سه مورد، به تعلق
تدبيرى نام مىبريم.
خوب،
حيات و زندگى خداوند را چه تعريف كنيم؟ خداوند نه روح دارد و نه جسم، هر