اين
آيه مباركه 114 مرتبه در قرآن مجيد تكرار شده است؛ 113 مرتبه در اول سوره هاى قرآن
آمده و يك مرتبه در آيه 30 سوره نمل تكرار شده و سوره برائت، بسم اللهِ مذكور را
در اول خود ندارد.
يك
سؤال مهم در اين آيه متبركه كه در خيلى از امور خواندن آن نيكوست، اين است كه چرا
پس از ذكر (الله) كه ظاهراً علم و نام ذات خداوند است تنها صفت رحمت در دو قالب
«فَعلان و فَعِيل» «رَحمان و رَحِيم» بيان شده نه ساير صفات فعليه؛ بلكه مناسب اين
بود كه بعضى از صفات ذاتيه بيان مىشد؛ مانند العالم و القادر و الحى و الواحد و
العظيم و الكبير و المتعال و القاهر و الدائم و الباقى و أمثال اينها.
من
تاكنون به اين سؤال در كتابى بر نخورده ام تا چه رسد به جواب آن، ولى فعلا آنچه در
ذهن من راجح مىآيد اين ست كه قرآن مجيد- و هم چنين ساير كتب منزّلهى آسمانى بر
إنسانها- براى تحكيم رابطهى بشر؛ با خالق و مربوب با رَبّ است. و مفهوم رحمت
جامع ترين عنوانى است كه اكثر[3] مصاديق
صفات فعليه مانند خلق، رزق و تربيت و حفظ واعمار و بركت، تفضل و احسان و دهها
عنوان ديگر مانند: اعطاى عقل و هوش و كمال، صنع و إتقان وجود قرار دادن حيوانات و
نباتات و جمادات و باد و ابر باران و درياها و رعد و برق، براى
[1] . الآية الشريفة لا تدل حفظ كلّ القرآن بل على
سلامة جميع ما أنزله اللَّه قبلها. على ان الخصم اذا إحتمل التحريف في نفسها فلا
جواب له.
[2] محسنى، محمد آصف، معجم الأحاديث المعتبرة، 8 جلد،
دار النشر الأديان- قم- ايران، چاپ: 1، 1434 ه. ق.
[3] - بلى يك عده از صفات فعليه مانند تعذيب، عقاب،
اضلال، خذلان، غضب و اذلال و امثال آن خارج از مفهوم رحمت است، هر چند همه به
عنوان جزاى معاصى داخل مفهوم عام عدالت هستند.