4- عمران بن ميثم از امام صادق
(عليه السّلام) روايت كرده كه كسى اين آيه را: ... فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ
اللَّهِ يَجْحَدُونَ[1] بر امير المؤمنين (عليه السّلام) بخواند و حضرت (عليه السّلام)
فرمود: آرى، به خدا سوگند كه آن ها پيامبر را به سختترين گونه تكذيب كردند، ولى
جمله: «لا يُكَذِّبُونَكَ» به تشديد نيست بلكه «لا يُكَذِّبُونَكَ» به تخفيف است، يعنى چيز
باطلى نياوردند كه بدان وسيله دعوت حق تو را دروغ سازند و از بين ببرند.
5-
حمّاد بن عثمان مىگويد: نزد امام صادق (عليه السّلام) چنين قرائت كردم: (ذوا
عدلمنكم) حضرت (عليه السّلام) فرمود: بخوان: (ذو عدل) و اين از جاهايى است كه
نگارندگان قرآن در آن خطا كردند.[2]
تفسير به راى
1-
ريان بن الصلت از على بن موسى الرضا (عليه السلام) از پدر بزرگوارش روايت كرده است
و او از پدران خود از امير المؤمنين (ع) روايت كردهاند كه رسول خدا (ص) فرمود:
خداوند جل جلاله فرموده: ايمان به من نياورده است كسى كه كلام مرا براى خود تفسير كند
و نشناخته است، مرا كسى كه مرا تشبيه به خلق من كند و بر دين من نيست كسى كه
استعمال كند قياس را در دين من.[3]
مخلوق بودن قرآن
1-
امام دهم به يكى از شيعيان بغداد نوشت: به نام خداى بخشايندهى مهربان، خدا ما را
و تو را از فتنه نگهدارد، كه اگر بكند ما راچه نعمت بزرگى است و اگر نكرد هلاكت
است، به نظر ما جدال در باره قرآن بدعت است كه پرسنده و پاسخ دهنده در آن شريكند،
پرسنده
[1] . ولى اينان تنها تو را تكذيب نمىكنند بلكه اين
ستمگران سخن خدا را انكار مىكنند( سوره انعام/ آيه 33).