2-
تسبيح و حمد و نماز (عبادت) اشياء به زبان حال باشد كه به چند گونه تصوّر مىشود:
اوّل:
مخلوقات همه حادث و مسبوق بعدم فكّى هستند و زبان حال آنان اين است كه وجود كمال
ما از إحداث و نو آورى خداوند است.
دوّم:
موجودات عالم همه از وجود و عدم (هستى و نيستى) لا إقتضاى صرف هستند و هر ممكن
الوجود به زبان حال مىگويد كه وجود و كمال هم در إبتداء و هم در بقاء و در
استدامه از واجب الوجود است و همين است حمد و تسبيح خداوند.
سوّم:
استعداد عالى موجودات شهادت بر نفى نقص مى دهد.
چهارم:
منافع اشياى مادّى كه در فيزيو لوژى بيان شده حكمت خداوند را كه طرد كننده عيب و
نقص خالقيت است بيان مى دارد تسبيح و حمد (جمال و جلال او را) روشن مى نماياند،
بلى در جهان مادّى شرور هم وجود دارد كه مخلوقاتى زياد از آنها زيان مى بينند و
زبان حال شرور زبان مخالف زبان وجود و كمالات است. بلى چنين است ولى فلاسفه و
متكلّمين جوابهاى مفيدى براى دفع اين ايراد داده اند و نگارنده در چندين كتاب عربى
و فارسى جواب هايى براى دفع آن داده ام.
حجاب مستور و اقسام هدايت
«وَ
إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ
بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً» (الإسراء: 45) وقتى قرآن مى خوانى
بين تو و بين آنانكه ايمان ندارند حجاب پوشيده قرار داده ايم. اين حجاب، ساتر
تكوينى نبوده؛ بلكه يك حايل و ساتر معنوى بوده كه مشركين نتوانند به وجود
[1] كمتر از دلالت نطق به لفظ قول بعضى از آيات وجود
دارد:« فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا
طائِعِينَ» فصلت: 11 به آسمان و زمين فرمود بياييد چه به طوع و رغبت و چه به
كراهت، گفتند به طاعت آمديم. البته ما به زبان ساير موجودات نا آشنا هستيم.«
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ
فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ
إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا» الأحزاب: 72.