يهوديها هم به متابعت مشركين مكّه،
بر بطلان نسخ پا فشارى داشتند.
4-
در بعضى روايات روح القدس (ع) مغاير با جبرئيل امين (ع) معرفى شده ولى اين آيه
شهادت به يگانهگى معناى اين دو لفظ و روح الأمين (شعراء 193) مىدهد و همين روح
القدس مؤيد حضرت عيسى بوده است (بقره 87 و 253) و (مائده 110)
روايات
مذكور اگر سند آنها ضعيف باشد كه فى حد نفسها حجّت نيست. و اگر سند آنها معتبر
باشد، در فرض امكان عرفى، تأويل برده مىشود. وگرنه علم آنها به گويندهاش إرجاع
مىگردد. عمده در اين عنوان إقامه دليل معتبر عقلى بر صحت تبديل و نسخ در مكّه
مكرّمه است.
سخنى در مورد نسخ
نسخ
چند معنى دارد؛ يكى از آنها به معناى إزاله و از بين بردن چيزى است كه مراد از لفظ
نسخ در اين بحث همين معناى إزاله است؛ مثلاگاهى مردم و دولت، قانونى را بطور مطلق
و بدون تقييد به زمان وضع مىكنند و آن را حكم ثابت براى هميشه مىدانند ولى پس از
مدّتى متوجّه مىشوند كه اشتباه كردهاند قانونى ديگر وضع مىكنند و حكم اول را از
إعتبار ساقط مىكنند. و اين عمل براى إنسانها مشكلى ندارد چون علم به آينده
ندارند و روى همين جهت يهوديها، نسخ را باطل دانستهاند كه مستلزم نفى حكمت خدا و
جهل او مىشود؛ زيرا اگر حكم اول داراى مصلحت نبوده نفى حكمت است و اگر مصلحت
داشته باشد و آن را نسخ كرده و مستلزم جهل است آن را ندانسته و نسخ كرده است.
ولى
ما مىگوييم يك حكم با مصلحت وضع مىشود ولى مصلحت آن تا يك مدّت است؛ مانند دوا،
كه براى مريض مصلحت دارد ولى نه براى هميشه؛ بلكه براى مدّتى، ليكن دكتر مىگويد
اين دوا را بخور و نمىگويد تا چه وقت، وقتى مرض او تغيير كرد دكتر دواى او را
تغيير مىدهد كه مريض فكر مىكند دكتر دواى گذشته را نسخ كرد. در حالىكه اين