ممكن است اين نا آگاهان در نا
آگاهى خود مقصّر بوده باشند كه قسمتى از گناه معصيت و ضلالت شان مربوط به خود شان
است و قسمتى مربوط به اضلال كنندگان. لكن در صحيح محمد بن مسلم از إمام باقر (ع)
آمده است كسى كه باب هدايت را (تعليم دهد) بسازد مزد هر كس كه به آن عمل كند به او
مىرسد و از مزد عمل كنندگان كاسته نمىشود و كسى كه باب گمراهى را بسازد (تعليم
دهد) بر او است وزر كسى كه به آن عمل كرده و از وزر عاملين آن كاسته نمىشود[1].
و مىشود كه آيه را بر مورد اضلال زبانى حمل كرد و روايت را بر تعليم و يا ساختن
ابواب گناه مانند سينماها و مراكز فحشاء و شراب خانه ها و امثال اينها حمل كرد و
تعارض در مقدار گناه از بين مىرود؛ بلكه اين جمع مدلول لفظى آيه و حديث است و
احتياجى به حمل ما ندارد. و نه به جمعهاى ديگرى كه بعضى از دانشمندان گفتهاند.
بلى
نكته اى كه قابل ملاحظه است، تفاوت آيه و حديث در يك امر ديگر نيز است كه آيه آن
را مخصوص به جهل و نادانى پيروان نموده و حديث از اين جهت اطلاق دارد. (دقت شود).
در سوره مؤمن (غافر) آيه 47 و 48 آمده است: «وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ
فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا
لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ، قالَ
الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ
الْعِبادِ» (غافر: 47 و 48)؛ در اين آيه فرض جهل پيروان نشده و لذا در مقام جمع
با آيه سابق حمل بر عالم بودن آنان مىشود و ضعف آنان موجب سلب اختيار آنان
نمىگردد و هم چنين حديث محمد بن مسلم نيز حمل بر علم عاملين به معصيت، مىشود
ولله الحمد حمداً غير متناهٍ لعدم تناهيه وجوداً و علماً و قدرةً و نوراً و
كمالًا.
بهشتها
بهشت
در قرآن مكرّراً به لفظ مفرد (جنّت) و به لفظ جمع (جنّات) آمده است و در سوره
الرّحمن سه مرتبه به لفظ تثنيه آمده است: وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ
رَبِّهِ جَنَّتانِ (الرحمن: 46) وَ
مِنْ
[1] - وسايل ج 11/ 438 و حدود الشريعه فى محرماتها،
377.