خداوند، چه قدر خوب است كه ما
هم در مقابل توهين ديگران خصوصاً مسلمانان ساكت بمانيم و از دايره نزاكت هاى
اخلاقى بيرون نرويم. و اين بردبارى براى علماء سزاوارتر است؛ ولى اين برد و بارى
در مقابل دشمنان دين و مزدوران خارجى به مقاومت تبديل شود.
أمتها مانند افراد در أجل
«وَ
ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ، ما تَسْبِقُ مِنْ
أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ» (الحجر: 4، 5)؛ نابود نكرديم
شهر و دهى را مگر براى آن سرنوشت معينى بود. و هيچ أمتى (قومى، ملتى و جمعيتى) از
أجل خود پيشى نمىگيرند و نه (از آن) پس مىمانند.
بلى
سنت تكوينى خداوند بر اين جارى شده است همانگونه كه افراد انسان (و ساير انواع) از
خود مدت معينى دارند، امتها نيز چنين اند، در وقت معينى شكل مىگيرند و زندگانى
مىكنند و مدت خود را در پناه أسباب و مسبّبات عمومى و خصوصى مى گذرانند و بعد از
روى زمين مى روند.
صيانت قرآن
«إِنَّا
نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (الحجر:
9)؛ همانا ما ذكر (قرآن) را نازل كرديم و مؤكداً ما حافظ و نگهدار آن مى باشيم.
آنچه از مفهوم حفظ و نگهدارى در ذهن مىآيد صيانت قرآن از نابودى و تلف شدن همهى
قرآن يا بعضى از آيات آن است.
بنا
براين آيه، قرآن مجيد بطور كامل و سالم محفوظ مانده است و حافظ آن خود منزل آن،
خداوند تبارك و تعالى مىباشد.
ممكن
است بر اين استدلال دو ايراد وارد شود:
1-
لجبازى! بگويد: خود اين آيه ممكن است از زياده نمودن بعضى از مسلمانها باشد و به
محتمل التحريف نفى التحريف از قرآن نمىشود.
در
جواب اين ايراد و دفع اين احتمال مىگوييم كه اتفاق همه مسلمانان بر نفى زيادتى در