اشكال ديگرى كه بر اين توجيه،
بنظر مىرسد اين است كه در آيه نقص اطراف است و نقص افراد إنسان در اوساط زمين به
مراتب بيشتر از مرگ و مير افراد ساكن در اطراف است. بهتر است بگوييم: والله يعلم
بنازله و كلامه.
زبان رسول
«وَ
ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ ..»
(ابراهيم: 4)؛ ما هيچ رسولى را جز بزبان قومش نفرستاديم تا (پيام هاى ارشادى ما را
در عقايد و اعمال و اخلاق) براى آن بيان كند.
در
اين آيه چند مطلب بايد بيان شود:
اول:
اين كه، اين آيه حكايت از حال أنبياى گذشته است و پيامبر بزرگوار خاتم النبيين (ص)
را شامل نمىشود. و بايد چنين باشد؛ زيرا او بر تمام مردم و عالميان و بشر مبعوث
شده است.
دوم:
ظاهراً مراد از كلمه قوم، امت است بقرينه جمله اخير. ظاهراً اين شرط خصوصيتى جز
امكان افاده و استفاده ندارد. و چنانچه پيامبرى زبان يك قومى را ياد مى داشت مانعى
از ارسال او بسوى آنها نبوده چون عمده تبيين پيام خدا مىباشد.
سوم:
معلوم مىشود هچ پيامبرى حتى پيامبران اولى العزم بجز خاتم الانبياء (ص) بسوى همه
مردم فرستاده نشده و بعضى از دانشمندان و مفسرين پنداشتهاند كه نوح براى همه مردم
فرستاده شده بود چون طوفان همه زمين را فرا گرفته است.
اين
استدلال قوتى ندارد؛ زيرا در فرض امكان يا صحت شمول طوفان همه روى زمين را دليلى
روشن بر إثبات آن وجود ندارد. و اگر وجود داشته باشد دليل بر عموم بعثت او بر همه
مردم روى زمين نمىشود؛ زيرا هر بلاى نازل، عقاب و مجازات نيست كه قرآن آن را بيان
داشته است: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا
مِنْكُمْ خَاصَّةً ..» (الأنفال: 25)؛ از فتنهاى بپرهيزيد كه تنها به
ستمگران شما نمىرسد (كه بى گناهان را نيز مىگيرد) و نيز هر گناه كارى كه در
طوفان نوح غرق شده لازم نيست در محدوده رسالت حضرت نوح بوده باشد، ممكن است