بوسايل طبى و يا عقلى و يا
عقلايى براى رفع أسباب مذكور مانعى ندارد.
خداوند
إيمان و حُسن ظن ما را بخود زياد كند تا إطمينان پيدا كنيم.[1]
تنبيه
براى
حصول آرامش قلبى موانعى وجود دارد كه بايد آنها را بر طرف كنيم.
1- بدگمانى
به خدا و به زندگى آينده و حال (توكل بخدا) چاره آن ساز است.
2-
دنيا پرستى و حرص بماديات (قناعت)
3-
مراعات كردن قوانين زندگانى و زندگى از نظر دين و عقل. ولله الموفق.
يك بحث علمى
خيلى
از صفات نفسى را قرآن به قلب نسبت داده است تا به جايى كه جمعى مىگويند مراد از
قلب- غالباً- در قرآن همان نفس ناطقه است، ولى اين تاويل غير مجاز است، كه هر چيزى
را كه نفهميديم تأويل ببريم؛ بلكه وظيفه اقرار بجهل است و توقف از اظهار نظر.
لكن
در مورد إطمينان بايد بفهميم كه در هفت آيه به قلب و قلوب (دل ودلها) نسبت داده
شده، ولى در يك مورد (فجر آيه 27) به نفس نسبت داده شده است: «يا
أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً
مَرْضِيَّةً» (الفجر: 27- 28)؛ با دقت در اين آيه دو احتمال به وجود مىآيد:
اول:
كه قلب به معناى نفس باشد؛ يعنى قلب غالبا بمعاى نفس در قرآن إستعمال شده وصفات
نفسانى به آن نسبت داده شده و گاهى به معناى لغوى خود- كه عضو حساس بدن فيزيكى
مىباشد- إستعمال شده است مانند: «فَإِنَّها لا تَعْمَى
الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ
(الحج: 46)
[1] - إطمينان قائم بروح است ولى بين روح و قلب( دل)
رابطه اى وجود دارد كه هنوز كشف نشده و لذا تپش قلب در مواقع دلهره بيشتر مىشود
احتمالا آوردن قلوب بجاى نفوس بجهت حسى بودن همين تپش قلب باشد. والله العالم.