4- «وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلًا» (الإسراء: 21) و آيات ديگر كه براين مطلب دلالت مىكنند و اين
اختلاف درجات به دلالت آيه چهارم در بين أنبياء و مرسلين حتى بين اولى العزم نيز
حكومت دارد. در دنيا بعضى ها بسيار فقير و بى مقام هستند و بعضيها ملياردِر و فرد
اول كشور هستند. آيه اخير مىگويد: درجات آخرت بزرگتر است.
بنابراين
اجتماع مكانى آقارب در بهشت با اين إختلاف درجات توأم هستند. ولى مىشود فاميلها
بخاطر لذت بردن بيشتر با هم باشند؛ زيرا صاحبان درجات پايين، يا به مقتضاى طبيعت
اصلاح شده و تكامل يافتهاند «وَ نَزَعْنا ما فِي
صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ»
(الحجر: 47) «عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ، يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ
مَعِينٍ ..» (الصافات: 44)، ويا بخاطر كمال عقل شان حسودى ندارند تا إختلاف
درجات موجب ناراحتى آنان گردد. و شايد بعضى از درجات (مثل بيشتر لذت بدن از غذاى
واحد هرچند آن را در يك ظرف بخورند) غير محسوس باشد. و هچنين لذت از ظروف و فروش و
هوا و مناظر ديگر كه هر كسى به اندازه ظرفيت روحانى خود لذت روحى و جسمى مى برد.
ياد خدا
«أَلا
بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد: 28)؛ آگاه باشيد
دلها بياد خدا آرام مىگيرد. يادخدا گاهى بزبان به دروغ و رياء و گاهى به راست و
قصد قربت، صورت ميگيرد ولى ياد قلبى خدا بسيار سر نوشت ساز است، بشرطى كه بسيار
سطحى نباشد، مؤمن بايد مدتى تمرين كند تا ياد خدا در جان او عميق شود، هر وقت از
كار دنيا فارغ شود چند دقيقه خصوصا در وقت نماز يا در حال نماز بياد خدا باشد و
عظمت او را بعنوان خالق كهكشانها و ملائكه و إنسانها و همه چيز، فكر كند كه وجود
او نه اول دارد و نه آخر و به همه چيز دانا و محيط و قدرت او بر همه مخلوقات ثابت
است.
بالاترين
مرتبه ياد خدا اين است كه وقتى مىخواهد حرامى را بجا آوريد يا واجبى را