«المر
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ
لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ» (الرعد: 1)؛ اين آيه هاى
كتاب است و چيزى كه بسوى تو از طرف پروردگارت (بعنوان) حق نازل شده است ولى أكثر
مردم إيمان نمىآورند.
كتابهاى
فرو فرستاده شده خداوند، همه حق هستند و براى هدايت و رحمت و خلود مردم در بهشت و
براى خوشبختى دنياى آنان كه از تاريكىهاى كفر و نادانى بسوى روشنايى رسيدند، و
براى كمال آنان، واقعيتها و حقايق توسط افراد كامل بشر فرستاده شدند. اين از يك
طرف.
از
جانب ديگر در طول تاريخ نبوتها، أكثريت مردم به انبياى الهى إيمان نياورده اند و
رسولان و فرستاده شدهگان خداوند را يا كشتهاند و يا متهم به ديوانهگى و يا حد
اقل به استهزاء و مسخره گرفته اند و توهين كردهاند. وگاهى اين أكثريتها از اين
تمرد خود تاوان زيادى پرداختهاند و به وسيله عذاب هاى گوناگونى نابود شدهاند،
ولى پس از آنها دوباره وقتى رسولانى براى مردم ديگر قانون آسمانى را عرضه داشته،
باز همان آش و همان كاسه بوده و أكثريتها إيمان نياورده اند!!
اين
أكثريت همانگونه كه سابقاً توضيح داده ايم يا معاندين بودهاند كه با علم بحقانيت
دين آن را رد كردهاند. و يا مقصرين بودهاند، به صحبت أنبياء گوش ندادهاند و
دنباله دليل نرفته اند و به تقصير خود جاهل ماندهاند. و يا قاصرين بودهاند كه
استعداد تشخيص حق و باطل را نداشته اند و يا اگر استعداد آن را داشته اند، خرافات
محيط و تقليد خانواده به فشار آنان را بر باطل نگهداشته اند. و اين دسته سوم
(قاصران) عقلًا معذور هستند. و دو دسته اول، مسؤل و مستوجب عقاب مىباشند.
و
عجب اين كه قرآن مجيد كه براى هدايت همه إنسانها نازل شده مكراراً به اين أكثريت