اول:
همهى أنبياء و رسولان پيش از حضرت ختمى مرتبت، مرد بودهاند و از جنس زنان
نبودهاند. وكلمه «ارسلنا» رجال را به رسل تنها كه أنبياء را شامل نشود اختصاص
نمىدهد؛ بلكه ارسال شامل هر دو صنف مىشود به دو دليل توجه شود:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا ..»
(الحج: 52) «وَ كَمْ أَرْسَلْنا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ»
(الزخرف: 6)
ابن
حزم اندلسى كه به زنها خيلى توجه دارد، به نبوت مادر موسى و مادر اسحاق و زوجه
فرعون و مريم مادر عيسى قايل شده كه نظرش مخالف آيه فوق قرآن و امثال آن، مىباشد.
اين كج سليقه ناصبى بر خلاف نظر مشهور علماى اسلامى، گفته است كه بعد از پيامبر
اسلام (ص) افضل مردم، زنان آن حضرت است و افضل آنان خديجه و عائشه است. ولى على و
فاطمه را بر احدى بر ترى نداده است.[1]
دوم:
أنبياء و رسولان از ساكنان شهرها و قريهها بودهاند و از بيابانىها كسى بدرجه
نبوت و رسالت نرسيدهاند و فلسفه آن معلوم است.
مشكلى در حق رسولان (عليهم السلام)
«حَتَّى
إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ
نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ
الْمُجْرِمِينَ» (يوسف: 110)؛ تا وقتى كه رسولان نااميد شدند و گمان بردند كه به
آنان دروغ گفته شده، كه يارى ما، براى آنان آمد، پس نجات داده شدند كسانى كه ما
مىخواستيم و عذاب ما از مردم بدكار، باز گردانده نمىشود.
نصّ
الفاظ اين آيه اين است كه رسولان از رسيدن يارى خداوند (بعلت دير رسيدن) نااميد
[1] - ابن حزم اندلسى در كتاب الفصل فى الملل و الاهواء
و النحل ج 3/ 111 به نصب شديد مبتلا شده و نظريات عجيبى دارد. اگر كسى بخواهد سوء
اخلاق دينى اين مرد را بداند بهكتاب تاريخ ابن خلكان ج 1/ 370 مراجعه كند يكى از
علماء در حق او گفته:« لقد حق عليه كلمة العذاب.»