همه
مى دانيم كه افراد نبات و حيوان و إنسان و غيرهم هر كدام از خود مدتى دارند كه سپس
راهى ديار عدم مىشوند و يا به برزخ منتقل مى گردند. ممكن است مراد از «امة» جماعت
و دسته إنسان باشد. ممكن است كه مراد دسته هاى إنسان و حيوان و جن و حتى دسته هاى
موجودات جسمانى زنده در كرات ديگر را نيز شامل شود. قانون زندگى در اين جهان تولد
و رُشد و ضعف و مُردن دارد چه زندگى فردى و چه زندگى و زندگانى اجتماعى باشد. همان
گونه كه أجل أفراد در پناه أسباب طبيعى و معنوى و غيره أفراد مقدر مىگردد، بهمان
گونه زندگانى جوامع و اقوام و احزاب و ملتها با نظر داشت أسباب فيزيكى و اخلاقى و
اجتماعى و سياسى و غيره مورد تقدير و قضاى مسبب الأسباب قرار مىگيرد. مقدار دقيق
ساعت را هر چند از نظر لغت واصطلاح شرعى نفهميدهام، ولى اجمالًا مدت كمى را
احتواه مىكند. و نمىشود از اين كلمه (ساعت) فهميد كه نابودى اقوام و ملتها و
جوامع، دفعى صورت مىگيرد كه مسلماً تدريجى است، و اضمحلال آنها بمناسبت خصوصيات
امتها، زمانهاى مختلفى را در بر مىگيرد ولى بالآخره امور تدريجى مانند امور دفعى
ساعت پايانى دارد كه آيه ناظر بهمين ساعت است. «ما
تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ» (الحجر: 5)
آيا إنزال دين بر خداوند لازم است
اين
مسأله از نظر عقلى درعلم كلام مورد نزاع است، متكلمين اشعرى و اعتزالى و إمامى
دلايلى بر نظريات خود بيان نموده اند كه ما در كتب ديگر خود آنها را بيان
داشتهايم، در اين جا مىشود از آيه شريفه: «يا بَنِي آدَمَ إِمَّا
يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي فَمَنِ اتَّقى وَ
أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (الأعراف:
35)[1] إستفاده
كرده كه إنزال دين و تكليف بنى آدم بر خداوند لازم نيست و اين كه خداوند أنبياء و
رسولان ر ادر طول تاريخ
[1] - كلمه إمّا مركب از دوحرف است: إن شرطى و ماى
زايده يا مؤكده است.