«فَلَنَسْئَلَنَّ
الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ»
(الأعراف: 6)؛ مؤكداً از مردمى كه پيامبران بسوى آنان فرستاده شدهاند سؤال
مىكنيم و (هم از خود) فرستادگان سؤال خواهيم كرد.!!
در
محاكمه قيامت وقتى از خود أنبياء إلهى سؤال شود ما و ديگران چه حالى خواهيم داشت.
سعدى كلامى در كتاب گلستان خود دارد كه از كوچكى بخاطرم مانده است:
اگر
تيغ قهر در كشند، نَبِى و وَلِى سر در كشند، اگر غمزه لطف بجُنبانند بَدان را به
نيكان رسانند.
در قيامت اگر خطاب قهر كنند
أنبياء را چه جاى معذرت است
پرده از روى لطف گو بردار
كأشقيا را اميد مغفرت است.
حصر محرّمات
«قُلْ
إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ
وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ
بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
(الأعراف: 33)؛ محرمات شرعى در قرآن (مانند آيه 150 و 151 سوره أنعام و آيات
سورهاسرى و ساير آيات در سورههاى ديگر و در سنت نبوى بسيار زياد است و نمىشود
كه آنها را به شش عنوان كه در آيه ذكر شده حصر نمود. پس بايد يكى از دو طريق را
انجام داد، يا كلمه حصر (إنّما) را در برابر جواز زينت و طيبات كه در آيه قبل ذكر
شده بر حصر إضافى حمل نمود و يا همه محرمات كثيره ديگر را در يكى از عناوين ششگانه
مذكور در آيه داخل نمود، و يا راه ديگرى را- كه به ذهن قاصر نويسنده نمىرسد- براى
حلّ اين مشكل ارايه نمود. والله العالم.
أجل أُمتها
«وَ
لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا
يَسْتَقْدِمُونَ» (الأعراف: 34) و شبيه اين مضمون در سوره يونس نيز آمده است:
«قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ