سوما:
شماره افراد جاهل قاصر هميشه از شماره معاندان و مقصران بيشتر بوده و اين اكثريت
با علت غايى فوق (عبادت براى خدا) ساز گار نيست.
بنابراين
عبادت علت ثانوى خلقت است كه تاسيس شرايع توسط رسولان تابع علل خاصى مىباشد و علت
اولى آن معلوم نيست و سؤالات متعددى از اينجا، دفاع مىشود و اين بحث تفصيل
مىخواهد كه مجال آن در اين جا نيست و اين نظر جزمى و يا ظنى دوره پيرى در سن
هشتادمينسالگى اينجانب است. والله اعلم.
سرزنش پيامبر اكرم (ص)
«وَ
إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ
نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ
لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَكُونَنَّ مِنَ
الْجاهِلِينَ» (الانعام: 35)، اگر رو گردانى (آنان) از قرآن و إيمان بر تو بزرگ (و
سنگين) است پس اگرمى توانى تا كانالى در زمين حفر كنى يا پله اى در آسمان بطلبى تا
معجزه اى براى آنان بيارى (اقدام كن) اگر خدا (به اراده إجبارى) مى خواست حتماً
آنان را بر هدايت جمع مىكرد پس از نادانان مباش.
البته
حضرت پيامبر (ص) در سوره عبس نيز سرزنش شده است ولى جمله آخرآيه فوق سوره أنعام
خيلى سنگين است به نوح (ع) هم همين سرزنش سنگين تعلق گرفت
«إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ» (هود: 46)؛
من ترا موعظه مىكنم كه از جمله جاهلان باشى. به موسى (ع) و هارون (ع) دو پيامبر
عاليقدر خطاب مىكند: «وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا
يَعْلَمُونَ» (يونس: 89)؛ پيروى راه نادانان را نكنيد.
باز
به افضل بشر سرور رسولان خطاب مىكند: «لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ
رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ؛ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ
كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ» (يونس: 94-
95)؛ براى تو حق آمد از جمله ترديد كنندگان نباشى و از كسانى نباشى كه آيات خدا را
نسبت به دورغ