زبان
قرآن كريم، عربى است و نشانههاى اعرابى، سهمى مهم در بيان معانى اين زبان دارند،
به گونهاى كه تغيير در آنها به تغيير در معناى جمله مىانجامد. توجّه به اعراب،
براى قرائت آيات قرآن و فهم معانى آنها ضرورتى مضاعف دارد؛ زيرا خطا در تشخيص
اعراب كلمات قرآن، نه تنها معنا را تغيير مىدهد كه گاه معنايى متناقض با مقصود
خداى تعالى پديد مىآورد. براى نمونه اگر كلمه «رسوله» در آيه
«أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ؛[2]
خداوند و پيامبرش، از مشركان بيزارند» مجرور قرائت شود (و نه مرفوع) معناى
آيه چنين مىشود كه- معاذ اللَّه- خداى سبحان از رسولش نيز بيزار است، در حالىكه
اين معنا خلاف مقصود خداوند است، يا اگر در آيه
«إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ؛[3]
بندگان دانشمند خداوند، از خدا مىترسند» كلمه «الله» مرفوع قرائت شود
(و نه منصوب)، معنا چنين مىشود كه خدا از علما بيم دارد، در حالىكه مقصود آيه
اين است كه عالمان، از خداى تعالى بيم دارند.
معناى
لغوى و اصطلاحى
اعراب،
از مادّه «ع ر ب»، مصدر باب افعال و در لغت به معناى آشكار و روشن
[1]. اين پژوهش، به وسيله
فاضل گرامى حجة الاسلام و المسلمين دكتر سيد محمود طيّب حسينى( عضو هيئت علمى
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)، انجام شده است.