زمين
براى خداست. آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد، مىدهد، و سرانجام به
پرهيزگاران اختصاص دارد».
2-
4. نظام هاى ارزشى
نظامهاى
ارزشى وآموزههاى رفتارى قرآن نيز به نوبه خود جلوهاى ديگر ازمعارف متعالى و
اعجازآميز قرآن اند كه مورد توجه برخى از دانشيان تفسير، به ويژه در قرن اخير،
قرار گرفتهاند.[2]
تاريخ
و حيات انسان بر روى زمين، شاهد مكتبها و انديشههاى بسيارى بوده است كه هر يك در
نظريهپردازى و تأملات ذهنىِ محض، دستى توانا داشته، ليكن فاقد دستور عملى و
نظامهاى ارزشى هماهنگ، راقى و تعالىبخش براى پاسخگويى به خواستها و نيازهاى
زندگى معقول و نشاطآور بودهاند. انسان به حسب طبيعت و به اقتضاى محدوديتهاى ذاتى
و عدم احاطه به اسرار و تفاصيل حيات، نمىتواند برنامهاى جامع و همهجانبه براى
زندگى خود سامان دهد. افزون بر آن كه نقصها و گرايشهاى ذاتى فردى، خانوادگى،
قومى و... نيز به نوبه خود مانعى جدّى در تدوين يك نظام عادلانه براى روابط زندگى انسان
اند. امّا قرآن، كتاب هدايت و دستورالعمل راهبردى انسان براى تنظيم انواع روابط وى
با خود، با خداوند هستى، و سرانجام با هم نوعان و آحاد جامعه است. هنر قرآن آن است
كه تمام روابط حيات انسان را با نگرشى فراگير و هماهنگ مورد توجه قرار مىدهد.
نظامهاى
گوناگون اخلاقى و حقوقى مربوط به حيات فردى، اجتماعى، اقتصادى، سياسى و جز آن، در
قرآن كه همه ساحتهاى حيات معقول انسان را زير