وى در ادامه، عافيت و سلامت حضرت هود (ع) را دليلى قاطع بر رسالت او
قلمداد كرده است؛ زيرا آن حضرت، با شجاعت در ميان مشركان قوم خويش كه نيرومند
بودند، رفتوآمد داشت و بتهايشان را در آسيبرسانى به وى ناتوان مىخواند.[1]
چون
از سويى، سنّت خداوند با كمال تسلط و نهايت قدرت بر مخلوقات، حاكم و نيز ميان
خلايق ثابت است، و از سوى ديگر، خداوند بر صراط مستقيم است و به حق حكم مىكند،
جاى هيچ گونه ترسى نيست.
در
كتاب طبّ الائمّه (عليهم السلام) از امام صادق (ع) نقل شده است كه رسول خدا (ص)
فرمود:
اگر
كسى خواست به انسان زيانى وارد سازد هنگام مواجهه با او بگويد:
"
أعوذ بحول اللّه و قوّته من حول خلقه و قوّتهم و أعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ
شَرِّ ما خَلَقَ".
سپس
آنچه را كه خداوند به پيامبرش (ص) گفته است بگويد: فَإِنْ
تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ
هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ. در اين صورت خداوند او را كفايت
مىكند، مكر هر مكارى را و زيان هر حسود و بدخواهى را برمىگرداند.[2]
6.
خشنودى از سرانجام كار
رهآورد
ديگر توكّل به خدا و دل قوى داشتن به يارى او، خشنودى به سرانجام كار است. اين
خشنودى، با قطع نظر از نتيجه آن است. يعنى انسان متوكّل، از نتيجهاى كه خداوند
براى امور او رقم زند و مقدّر كند