responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قرآن، كتاب اخلاق نویسنده : سبحانى‌نيا، محمد تقي    جلد : 1  صفحه : 252

غيظ است و اين دليلى بر ارزشمندى بيشتر عفو نسبت به كظم غيظ است. اگر انسان بر خشم خود مسلط نباشد، به فرد خطاكار آزار مى‌رساند و به او آسيب وارد مى‌كند. در اين صورت، نوبت به عفو نمى‌رسد. اما اگر بر خشم خويش چيره شود، پس از فروكش كردن آن، نوبت به عفو مى‌رسد. هر چند بسيارند افرادى كه بر خشم خويش چيره مى‌شوند اما فرد خطاكار را نمى‌بخشند و او را عفو نمى‌كنند.

اما مرتبه نيكى و احسان، پس از اين دو است و نسبت به آنها ارزشى والاتر دارد و از بزرگوارى حداكثرى فرد نيكوكار حكايت مى‌كند. برخى از مفسران در معناى احسان گفته‌اند: «احسان، نيكى به كسى است كه به تو بدى كرده است ولى نيكى به كسى كه به تو احسان كرده، تجارت و مقابله به مثل است».[1] بنابراين كسى كه علاوه بر فرو بردن خشم خود، گناهكار را مى‌بخشد و در تلافى خطايش به او نيكى مى‌كند، در قله بزرگوارى ايستاده است؛ حقيقتى كه در كلام پيامبر خدا (ص) اين گونه منعكس شده است:

عَلَيكم بِالعَفوِ؛ فَإنَّ العَفوَ لا يزيدُ العَبدَ إلّا عِزّا، فَتَعافَوا يعِزَّكمُ اللّهُ.[2]

بر شما باد گذشت؛ زيرا كه گذشت جز بر عزّت بنده نمى‌افزايد. پس از يكديگر گذشت كنيد تا خداوند شما را عزّت بخشد.

چند نكته در باره عفو

در اين جا ذكر چند نكته در باره عفو، خالى از فايده نيست:


[1]. همان.

[2]. الكافى، ج 2، ص 108، ح 5؛ منتخب ميزان الحكمة، ج 2، ص 698، ح 4326.

نام کتاب : قرآن، كتاب اخلاق نویسنده : سبحانى‌نيا، محمد تقي    جلد : 1  صفحه : 252
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست