مىتوان همنوع خويش را مطمئن ساخت كه تعاملش با او بر مبناى انصاف
است و شرّ و زيانى از اين رهگذر متوجهاش نمىشود. به عبارت ديگر، همه انسانها
ذاتاً خود را دوست دارند و بر ديگرى ترجيح مىدهند اما همين ويژگى است كه او را
وادار مىسازد تا براى رسيدن به منافع و برطرف شدن نيازمندىهايش، برابر ديگران
فروتن باشد. توضيح بيشتر آنكه انسان متكبّر در تعاملش با همنوعان حرمت و كرامت نفس
آنها را مورد تعرض و تهاجم قرار مىدهد. اين رفتار احساس امنيت همنوعان را سلب
مىكند و در نتيجه نه تنها به كمك او نخواهد آمد بلكه نسبت به او موضع دفاعى گرفته
در جهت دفع تهاجم انسان متكبّر گام برمىدارد. ازاينرو اگر انسان خودبزرگبينى و
تكبر را مبناى رفتار خود با ديگران قرار دهد همواره تنها مىماند و از يارى
همنوعان محروم مىشود. بنابراين او با اين كار در حقيقت به خود زيان وارد كرده
است.
4.
تقوا، معيار ارزشمندى
عامل
ديگر لزوم فروتنى در تعاملات اجتماعى، آشكار نبودن جايگاه افراد نزد پروردگار است.
مىدانيم كه معيار گرامى بودن انسان از منظر خداوند، پرهيزكارى است. لذا خداوند در
قرآن كريم آشكارا مىفرمايد: «هان، اى مردم! به راستى ما شما را از يك مرد و زن
آفريدهايم، و شما را به شكل امتها و قبايل قرار دادهايم تا با يكديگر آشنا
شويد. قطعاً گرامىترينِ شما نزد خداوند، با تقواترينِ شماست. به راستى خداوند
داناى آگاه است».[1]