responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه مرثيه سرايى و عزادارى سيد الشهداء نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 71

به وجود مى‌آورد، چه لزومى دارد كه ما به خيال خودمان، براى مجلس آرايى كارى كنيم كه اصل مجلس عزا از فلسفه واقعى‌اش دور بماند؟[1]

و بدين سان مرثيه‌سرايى براى سيد الشهدا اگر توأم با اخلاص و صداقت باشد، كارى است بس ارزشمند و اگر هدف مجلس‌آرايى و دنياطلبى باشد بسيار زيانبار و خطرناك است.[2]


[1]. سخنان معظم له در جمع روحانيون استان كهكيلويه و بوير احمد در آستانه ماه محرم« 17/ 3/ 1370».

[2]. در اين باره يكى از مراجع تقليد معاصر رؤياى صادقه آموزنده‌اى را از استاد خود، فقيه گرانسنگ آيت اللَّه سيد عبدالهادى شيرازى( ره) نقل كرد كه خلاصه آن اين است:

هنگامى كه خبر درگذشت سيد جعفر شيرازى( آيت اللَّه سيد جعفر شيرازى برادر همسر آيت‌اللَّه سيد عبدالهادى شيرازى بوده كه ظاهراً در اواخر عمر براى معالجه به تهران آمده و به عالم بقا پيوسته، قبر آن مرحوم در حرم حضرت عبدالعظيم حسنى، نزديك مزار ابوالفتح رازى است) به آيت اللَّه آقا سيد عبدالهادى شيرازى رسيد، من كنار استاد بودم، مرحوم آيت اللَّه شيرازى سر خود را نزديك گوش من آورد و فرمود: قضيه‌اى درباره آقا سيد جعفر دارم كه تا زنده بود نگفتم، اكنون كه فوت شده مى‌گويم.

شبى خواب ديدم كه در بيرونى منزل( همانجا كه تدريس مى‌كرد) دو كرسى گذاشتند، بعد حضرت سيد الشهدا و حضرت عباس وارد شدند و روى اين دو كرسى نشستند، حضرت عباس دفترى را باز كرد و من متن آن را مى‌ديدم، حضرت سيد الشهداء به يكى از نام‌ها كه در آن دفتر بود اشاره كرد و فرمود: اين اسم را قلم بزن! حضرت عباس آن نام را قلم زد، بعد فرمود جاى اين نام، نام آقا سيد جعفر را بنويس!

حضرت عباس نام ايشان را نوشت و دفتر را بست و رفتند.

مرحوم آيت اللَّه شيرازى فرمود:« من از عظمت رؤيا تا صبح نخوابيدم، فرداى آن روز وقتى آقا سيد جعفر آمد، به ايشان گفتم من ديشب خوابى ديدم كه از عظمت آن تا صبح نخوابيدم، زود قضيه را بگو و خواب را براى آقا سيد جعفر نقل كردم».

آقا سيد جعفر با شنيدن آن منقلب شد و گفت: قضيه اين است كه:« من ديشب- شب اول محرم- در حرم بودم، بعد به اين فكر افتادم كه من يك عمر براى امام حسين عليه السلام گريه كردم اما كسى را نگرياندم و اين اجر نصيب من نشده، اين موضوع فكر مرا مشغول كرد، رفتم و جستجو كردم و كتاب جلاء العيون مجلسى را پيدا كردم، آمدم در خانه زن و بچه‌ام را دور هم جمع كردم و گفتم: از امشب من مى‌خوانم شما هم گريه كنيد».( استاد پس از نقل اين رؤيا اضافه كرد كه« رؤياى آيت اللَّه شيرزاى در همان شب يعنى شب اول محرم و نخستين جلسه سيد جعفر بوده و من هر وقت به زيارت حرم حضرت عبد العظيم مى‌آيم، قبر ايشان را نيز زيارت مى‌كنم».)

نام کتاب : فرهنگ نامه مرثيه سرايى و عزادارى سيد الشهداء نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 71
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست