نام کتاب : فرهنگ نامه مرثيه سرايى و عزادارى سيد الشهداء نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 48
ديد حبيب بن مظاهر اصحاب را در خيمه خود جمع كرده و از آنها عهد
مىگيرد كه فردا نگذارند احدى از بنى هاشم قبل از ايشان به ميدان بروند به شرحى
طولانى، آن مخدره مسروراً آمد پشت خيمه ابوالفضل، ديد آن جناب نيز بنى هاشم را جمع
كرده و به همان قسم از ايشان عهد مىگيرد كه نگذارند احدى از انصار پيش از ايشان
به ميدان رود. مخدره مسرور خدمت حضرت رسيد و تبسم كرد، حضرت از تبسم او تعجب كرد و
سبب پرسيد، آنچه ديد عرض كرد ... تا آخر خبر كه واضعش را در اين فن مهارتى بود
تمام.[1]
4.
احوالپرسى امام حسين عليه السلام از زين العابدين عليه السلام در روز عاشورا
نقل
كنند با سوز و گداز كه در روز عاشورا بعد از شهادت اهل بيت و اصحاب، حضرت به بالين
امام زين العابدين عليه السلام آمد، پس از پدر حال معامله آن جناب را با اعدا
پرسيد، خبر داد كه به جنگ كشيد، پس جمعى از اصحاب را اسم برد و از حال آنها پرسيد،
در جواب فرمود:
قتل
قتل تا رسيد به بنىهاشم و از حال جناب على اكبر و ابىالفضل سؤال كرد، به همان
قسم جواب داد و فرمود: بدان در ميان خيمهها غير از من و تو مردى نمانده.
خلاصه
اين قصه است و حواشى بسيار دارد و صريح است در آنكه آن جناب از اول مقاتله تا وقت
مبارزت پدر بزرگوارش ابداً از