پيش
از اين توضيح داديم كه مغز، جان و جوهر همه عبادات، ذكر است و نماز، كاملترين
جلوه ذكر و ياد خدا است. روشن است كه ياد خدا، چيزى جز احساس حضور در محضر او
نيست. بنا بر اين، حضور قلب در نماز، و خشوع (خاكسارى)- كه حاصل آن است-، جوهر و
جان نماز محسوب مىشود و بدون آن، نماز پيكرى است بدون روح، و به همين دليل، مورد
قبول حضرت حق نيست.
به
سخن ديگر، نماز عبادتى است دو بُعدى: يك بُعد آن، جسم نماز است كه با تكبير، آغاز
و با تسليم، پايان مىيابد و بُعد ديگر آن، روح نماز است كه همان ياد خدا است. اگر
نمازگزار، پيكر نماز را درست پديد آورد، تكليف خود را انجام داده، بدين معنا كه
نماز او به حَسَب ظاهر، صحيح است و نيازى به اعاده و يا قضا ندارد؛ ولى پذيرفته
شدن آن و برخوردارى نمازگزار از آثار و بركات اين فريضه پُربركت، بستگى به ضميمه
شدن روح نماز (حضور قلب و خشوع) به پيكر آن دارد.
بر
اساس احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام،[1]
نماز، به همان اندازهاى كه از حضور قلب، برخوردار است، مورد قبول حق تعالى واقع
مىشود و در نامه عمل نمازگزار ثبت مىگردد. امام صادق عليه السلام در اين باره
مىفرمايد:
اشغَل
قَلبَكَ بِصَلاتِكَ؛ فَإِنَّهُ لا يُقبَلُ مِن صَلاتِكَ إلّاما أقبَلتَ عَلَيهِ
مِنها بِقَلبِكَ، حَتّى أنَّهُ رُبَّما قُبِلَ مِن صَلاةِ العَبدِ رُبُعُها أو
ثُلُثُها أو نِصفُها.[2]
دلت
را به نمازت مشغول بدار كه از نمازت، جز آنچه با دلت به آن توجّه داشتهاى،
پذيرفته نمىشود، حتّى گاه از نماز نمازگزار، يك چهارم و يك سوم و يك دوم آن
پذيرفته مىشود.
[1]. ر. ك: ج 2 ص 583( كسانى
كه بخشى از نمازشان قبول مىشود).