responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شناخت نامه نماز نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 283

الخشوع فى البدن و الصوت و البصر.[1]

خشوع، چشم دوختن به زمين است .... أخشَعت، يعنى: مانند متواضع، سر به زير انداختى. خشوع با خضوع هم‌معناست، جز اين كه خضوع در بدن است- و آن اعتراف به سرسپردگى است- و خشوع در بدن و صدا و چشم است.

ابن فارس نيز در تبيين معناى خشوع مى‌نويسد:

الخاء و الشين و العين أصل واحد يدلّ على التطامن. يقال: خشع إذا تطامن و طأطأ رأسه يخشع خشوعاً و هو قريب المعنى من الخضوع إلّاأن الخضوع فى البدن و الإقرار بالاستخذاء و الخشوع فى الصوت و البصر.[2]

خا و شين و عين، يك اصل معنايى است و بر آرامى و فروكش كردن دلالت مى‌كند.

گفته مى‌شود: «خشع»، يعنى آرام شد و سر به زير انداخت، خاشع شد. خشوع، معنايى نزديك به خضوع دارد، جز اين كه خضوع، در بدن و اقرار به سرسپردگى است و خضوع در صدا و چشم است.

بر اساس اين تعريف و تعاريف مشابه، خشوع، نوع خاصى از اظهار فروتنى در برابر ديگرى است و اين واژه دلالتى بر فروتنى باطنى ندارد مگر به صورت ملازمه.

بنا بر اين، خشوع در لغت، تنها يك صفت ظاهرى است كه جسم و افعال ظاهرى انسان با آن توصيف مى‌شود.

خشوع، در قرآن و حديث‌

در قرآن كريم، گاه خشوع به قلب انسان نسبت داده شده، مانند:

«أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ.[3]

آيا براى كسانى كه ايمان آورده‌اند، وقت آن نرسيده كه دل‌هايشان به ياد و حقيقتى كه نازل شده، نرم گردد».


[1]. ترتيب كتاب العين: ص 225.

[2]. معجم مقاييس اللغة: ج 2 ص 182.

[3]. حديد: آيه 16.

نام کتاب : شناخت نامه نماز نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 283
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست