نام کتاب : شادى و شادكامى از ديدگاه اسلام نویسنده : خطيب، سيد مهدى جلد : 1 صفحه : 24
به زمين درشت و برآمده، «حَزَن» مىگويد؛ امّا «حُزن»، استعمال معروف
آن است:
حزن:
أصل واحد و هو خشونة الشىء و شدّة فيه، فمن ذلك الحَزَن، و هو ما غلظ من الأرض و
الحُزن معروف.[1]
راغب
اصفهانى، «حزن» را «زمين سخت و سنگلاخ» و «سختى زمين» تعريف مىكند و اين تعريف را
به خشونت در نفس و آنچه از غم و اندوه كه در دل و جان آدمى حاصل مىشود، توسعه
مىدهد.[2]
مىتوان
گفت كه بيشتر لغتشناسان، علاوه بر آنچه بيان شد، حزن را نقيضِ فرح و به معناى
اندوه مىدانند.
حزن،
نقطه مقابل فرح (شادى) است. اگر چه مادّه «حزن»، به معناى خشونت و درشتى و شدّت
است؛ امّا اين معنا، به شدّت و خشونت و درشتى در دل نيز تعميم يافته است. لذا در
تعريف حزن، بايد گفت كه حزن، غم و اندوهى است كه در دل و جان آدمى، روى مىدهد و
تعادل روانى انسان را به هم مىريزد.