در
اين عبارت، امر به تذكّر، به موردى مشروط شده كه تشخيص دهد، تذكّر، سودمند است؛
چون وقتى تشخيص دهد كه يادآورى سودى ندارد، و شخصى، باز آن كار را انجام مىدهد،
كار لغوى خواهد بود.[2] بنا بر اين، نفع بردن از
تذكّرات و سخنان پيامبر (ص) قابليتى است كه در همه افراد وجود ندارد. اين قابليت
در كسانى است كه داراى خشيت،[3] ترس از عقاب[4]
و تقوا[5] باشند.
دو.
اشتراط خواست خدا
همان
گونه كه در بخش پيشين بيان شد براى تأثير فعل، غير از فاعليت فاعل، قابليت محل نيز
شرط است. لذا تلاش براى هدايت گروهى كه قابليت هدايت شدن ندارند، تلاشى بيهوده
خواهد بود؛ امّا در نگاه توحيدى، علاوه بر اين دو شرط، شرط مهمترى هم وجود دارد
كه اگر محقّق نشود، با وجود دو شرط ديگر، باز اثرگذارى فعل، منتفى خواهد بود. آن
شرط مهم، اراده الهى است. اگر او اراده كند، همه اهل زمين هدايت خواهند شد و اگر
خواست او نباشد، دعوت پيامبران اثرى ندارد و هدايت، شامل حال هيچ كس نخواهد شد.
اين
كه چه عواملى در بهرهمندى يا محروميت از اين اراده الهى تأثيرگذار است، فعلًا
مورد بحث نيست. آنچه در اين جا اهميت دارد و در تعديل انتظارات به ما كمك مىكند،
توجّه به اراده الهى هنگام پيشبينىِ نتيجه كار است. اين توجّه نمىگذارد كه
نتيجهاى فراتر از آنچه در واقعيت اتفاق مىافتد، پيشبينى كنيم و براى