نام کتاب : روش هاى توان افزايى در سختى ها نویسنده : عطاء الله، محسن جلد : 1 صفحه : 329
در ادامه نيز اين عدم نصرت كافران و پيروزى مسلمانان را از سنّتهاى
تغييرناپذير الهى دانسته است.[1] البته تعبير «لَوْ قاتَلَكُمُ» در آيه فوق
مىتواند ناظر به گذشته و ماجراى صلح «حديبيه» باشد كه در آيات قبل از آن، بيان
شده است.[2] يعنى گرچه خدا صلح حديبيه را
براى شما رقم زد، امّا اگر اين صلح هم صورت نمىگرفت و كافران به نبرد با شما
برمىخاستند، باز هم از غلبه بر شما ناتوان بودند.[3]
در هر صورت، توجّهدهى به بىياورى كافران، موجب ضعف آنان و براى مؤمنان،
روحيهبخش و اميددهنده خواهد بود.
ب- نفى ولايت
بيان
ديگر در توصيف خِذلان، نفى ولايت خاصّه الهى از دشمنان در مقابل بهرهمندى مؤمنان
از اين ولايت است. هرچند مؤمنان و كافران، هر دو تحت ولايت عامّ الهى هستند، امّا
كافران، از ولايت خاصّه بهره و نصيبى نخواهند داشت؛ بلكه اين ولايت، تنها براى افرادى
است كه ولايت خدا را پذيرفته و با او ارتباط خاصى برقرار كردهاند. پس همانگونه
كه تصريح به ولايت خاصّه الهى براى مؤمنان در تقويت آنان مؤثر است، همچنين تصريح
به عدم چنين ولايتى براى كافران، موجب تضعيف آنان است.
در
تقويت خدا- پشتيبان گذشت كه تحت ولايت خاصّه خدا بودن، نشانهاى از پشتيبانى حق
تعالى از انسان است. لذا كسى كه از اين ولايتْ بهرهاى ندارد، در واقع از
پشتيبانىِ او بىنصيب است. روحيه چنين شخصى كه به هنگام آگاهى از حمايت نشدن از
طرف اشخاص معمولى، دچار ضعف و سُستى مىشود، هنگام خبردار شدن از عدم پشتيبانى خدا
از وى، بسيار ضعيفتر و شكنندهتر خواهد بود. از اين رو، در قرآن كريم، علاوه بر
آيات بيانگر ولايت خدا از مؤمنان، به آياتى برمىخوريم كه سخن از بى مولا بودن
كافران به ميان آمده است و در واقع، آنان