نام کتاب : روش هاى توان افزايى در سختى ها نویسنده : عطاء الله، محسن جلد : 1 صفحه : 108
و آيات مشابه ديگر، به خوبى روشن مىشود كه علّت مُهر زدن خداوند بر
دلهاى كافران، اعمال خود آنهاست و هرگز خداوند، كسى را بىجهت گمراه نمىكند و
بر قواى ادراكى او مُهر نمىزند.[1]
خلاصه
اينكه كسى كه واقعاً خواب باشد، با كوچكترين تلنگرى بيدار مىشود؛ امّا اگر كسى
خود را به خواب زده باشد، چون قصد بيدار شدن ندارد، هرگز بيدار نخواهد شد.[2]
وقتى خداوند بر قلب انسان به خاطر اعمالش مُهر بزند، ديگر موعظه او فايده ندارد،
مگر براى اتمام حجّت! در نتيجه، انذار و عدم انذار وى يكسان مىشود و بدين ترتيب،
دچار مكر الهى مىگردد، اعمال بد در نظرش خوب جلوه مىنمايد، به دنبال زندگى دنيا
مىرود و آخرت را فراموش مىكند.[3] براى چنين فردى، نه تنها
نبايد غصّه خورد، بلكه بايد از او روىگردان شد و او را در گمراهىاش رها نمود.
مانند بيمارى كه پزشك از بهبود او مأيوس شده و به اطرافيان بيمار مىگويد: مريض را
رها كنيد و هر چه مىخواهد بخورد به او بدهيد؛ زيرا كار از كار گذشته است! به همين
جهت، به پيامبر (ص) دستور داده شده كه چنين افرادى را در جهل و گمراهىشان رها
كند:
[اكنون
كه چنين است] بگذار آنها تا چيزى [كه مرگشان فرا رسد و يا گرفتار عذاب الهى شوند]
در گمراهىشان فرو رَوَند).
مسئله
قطع اميد از ايمان آوردن گروهى و به دنبال آن، رفع غم و اندوه به خاطر عدم پذيرش
دعوت، مخصوص پيامبر اكرم (ص) نبود؛ بلكه اين مسئله در آيه زير براى نوح (ع) نيز
مطرح شده است و از اندوهناك شدن وى جلوگيرى نموده است: