نام کتاب : روش شناسى علم كلام، اصول استنباط و دفاع در عقايد نویسنده : برنجكار، رضا جلد : 1 صفحه : 131
ضرورت تبعيت از آنها دليل اقامه مىكند، بايد آن چه را كه از اين طريق
براى او اثبات مىشود، بپذيرد، حتى اگر بر آن استدلال مستقيم و مستقل نداشته باشد،
در حالى كه قائلين به اين نظريه اين مطلب را نمىپذيرند.[1]
البته
مطلب نقلى نبايد برخلاف بديهيات عقل باشد. به عبارت ديگر مطلب «ضد عقلى» بايد كنار
گذاشته شود و به اين معنا عقل ميزان است، امّا مطلب «غيرعقلى» نبايد كنار گذاشته
شود چون عقل به صورت غيرمستقيم آن را تأييد مىكند.
نظريه
مفتاح بودن عقل
طبق
اين نظريه نقش عقل تنها نقش يك كليد است نسبت به منبع وحيانى معارف نه بيشتر؛ به
اين معنا كه عقل با اثبات وجود خداوند و پيامبران و وحى و ضرورت تبعيت از آن، اين
امكان را براى ما فراهم مىآورد كه از منبعى به نام وحى و نقل استفاده شود ولى خود
به عنوان يك منبع معرفتى براى پى بردن به معارف ديگر دين، هرگز اعتبار ندارد و
افراد بايد معارف را فقط و فقط از طريق نقل دريافت نمايند.[2]
اين
نظريه يك نگاه حداقلى به عقل است و همان طور كه در كاركردهاى عقل اشاره شد، عقل
كاركردهاى متعدد ديگرى نيز دارد كه دليل آن خود عقل است. براى مثال وقتى عقل حسن و
قبح برخى افعال را درك مىكند، نمىتوان گفت اين ادراك را بايد كنار گذاشت، زيرا
دليلى براى پذيرش يك حكم عقلى و ردّ يك حكم ديگر عقلى وجود ندارد.
از
سوى ديگر اين گونه نيست كه نقل هيچ نقشى نمىتواند در كاركرد مفتاحى عقل بر عهده
بگيرد. زيرا نقل مىتواند عقل را در اين مسير راهنمايى كند و با بيان استدلالى
عقلى، عقل را متوجه درستى اين استدلال نمايد.
نظريه
مصباح بودن عقل
برخى
دانشمندان معاصر ضمن نقد نظريههاى ميزان بودن و مفتاح بودن عقل، نظريه مصباح بودن
عقل را مطرح مىكنند. البته در اين نظريه نقش مفتاح بودن نيز پذيرفته