نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانىنيا، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 32
نباشد و حال آنكه گفتيم عمل خارجى، مجسمه صفات درونى است و بهقول
معروف، ظاهرْ عنوان باطن و صورتْ دليل بر معناست.[1]
وى
براى ادعاى خود مبنى بر اينكه شاكله به مفهوم طينت است، افزون بر استناد به آيه 22
از سوره فاطر و آيه 26 از سوره نور، با استناد به قول حكما از جمله ملاصدرا، لزوم
وجود سنخيت ميان فعل و فاعل را مطرح كرده و معتقد است كه ميان فعل و فاعل، تناسب و
سنخيت است؛ بنابراين افعال انسانها متناسب با طينت و سرشت آنان است و مفهوم آيه
ناظر به اين معناست. اما به نظر مىرسد كه اولًا نيتى كه در برخى روايات به آن
اشاره شده، به معناى نيت عملى خاص كه انسان براى انجام دادن آن در ذهن قصد مىكند
نيست. اين نيت، در واقع به معناى طينت است. توجه به معناى روايت ذيل، اين معنا را
بهخوبى آشكار مىكند. يكى از رواياتى كه انديشمندانى چون فيض كاشانى، براى اثبات
معناى نيت براى واژه «شاكله» به آن استناد كردهاند، روايت ذيل است:
إنّما
خلّد أهل النار فى النّار لأنّ نياتهم كانت فى الدنيا أن لو خلّدوا فيها أن يعصُوا
اللهَ أبداً و إنّما خلّد أهل الجنّة فى الجنّة لأنّ نياتهم كانت فى الدنيا أن لو
بقوا فيها أن يطيعوا اللهَ أبداً فبالنيات خلّد هؤلاءِ و هؤلاءِ ثمّ تلا قُلْ كلٌّ
يعْمَلُ عَلى شاكلَتِهِ.[2]
نگارنده
بر اين باور است كه واژه «نيت» در اين حديث شريف، به معناى طينت و حقيقتِ درون
است. توضيح آنكه اگر مقصود از نيت، قصد انجامدادن عمل خاص در ذهن باشد، آيا
بهراستى نيت همه كفار اين بوده است كه اگر تا ابد در دنيا باشند معصيت كنند، يا
اينكه طينتشان اينگونه بوده است؟ اگر بگوييم نيتشان اين بوده، آيا مىتوان گفت كه
همه كفار چنين نيتى داشتهاند؟! پس اگر بگوييم فقط عدهاى از كفار اين نيت را در
سر داشتهاند، آيا در آن صورت نبايد خلود در عذاب را مطابق آنچه در روايت آمده،
فقط به آن دسته از كافرانى كه چنين نيتى داشتهاند اختصاص داد؟ پس اگر اين تعبير
را پذيرفتيم، تكليف عموميت روايت چه مىشود؟ بنابراين به نظر مىرسد تبيين درست،
آن است كه نيت در حديث شريف را به معناى طينت و
[1]. الميزان فى تفسير
القرآن: ج 13 ص 189؛ ترجمة الميزان: ج 13 ص: 266.