نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانىنيا، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 257
يابد. از سوى ديگر، هر اندازه كنترل بر نفس كمتر باشد، قدرت
تصميمگيرى و انتخاب رفتار كمتر خواهد شد. پس كسى كه تابع هواهاى نفسانى و غرايز
شهوانى خويش است، قدرت كنترل كمترى داشته، اسير هواى نفس بودن، درباره او صادق
است، يا مىتوان گفت هواى نفس خويش را مولا و معبود خود قرار داده و تابع تمايلات
آن است.[1]
اين
سخن نه فقط در آموزههاى دينى تأييد شده است، بلكه برخى روانشناسانِ سرشناس نيز
بر آن صحه گذاشته و الگوى افزايش توان خويشتندارى را «الگوى آزادى» نام
گذاردهاند.[2]
اين
اعتقاد كه در پى ارضاى هواها و هوسهاى خود بودن، به منزله آزادى است، از نظر دين،
انديشمندان و صاحبنظران علوم جديد مردود است. دانيل گلمن در كتابش، ناتوانى از
كنترل غرايز و هواهاى نفسانى را با تعبير مذمتآلود «برده هوس» بودن ياد كرده و
فصلى را با عنوان «بردگان هوس» نگاشته و در آغاز آن آورده است: «حس تسلط بر نفس
خود، يعنى توانايى مقاومت در مقابل طوفانهاى هيجانى كه سرنوشت برپا مىدارد، به
جاى" برده هوس" بودن، از زمان سقراط به عنوان صفتى پسنديده مطرح بوده است».[3]
در
زمينه لزوم كنترل نفس، ميان دين و روانشناسى اتفاق نظر وجود دارد و هيچيك به
سركوبى مطلق هواها و خواهشهاى نفس و هيجانات درونى قايل نيستند؛[4]
اما به نظر مىرسد تفاوت در نوع حدودى است كه هريك براى كنترل نفوس تعيين مىكنند،
كه بايد در جاى خود بررسى شود.