نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانىنيا، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 178
اعطاى كرامت انسان به مثابه حق طبيعى او
گفتيم
كه انسان موجودى گرامى است و كرامت ذاتى دارد. اين مهم، اصلى است كه در رفتار،
بايد به آن عنايت شود. نفس آدمى آنچنان نزد خداوند محترم شمرده شده است كه ذات
مقدسش پس از آفرينش او به خود آفرين مىگويد و فرشتگانش را به سجده كردن بر او
فرمان مىدهد، جهان آفرينش را مسخّر او مىكند و با بار امانت افزون بر تكريم
تكوينى، تشريعاً نيز گرامىاش مىدارد و رعايت حرمتش را به مثابه حقى طبيعى بر
همگان فرض و واجب مىگرداند و تا زمانى كه انسان، شايستگى چنين احترامى را پاس دارد،
به كسى اجازه حرمتشكنى و بىاحترامى به او و پايمال كردن كرامتش را نمىدهد.
ازاينرو نه فقط هيچيك از انسانها حق ندارند به همنوع خود بىحرمتى كنند، بلكه
اجازه بىحرمتى به نفس خود نيز به آنها داده نشده است. از اين معنا به «حق طبيعى»
ياد مىكنند. حقوق طبيعى از جمله حقوقى است كه همه افراد دارند و به فرد يا گروه
ويژهاى اختصاص ندارد؛ همچنين با وضع قانون ايجاد نشده است بلكه خود، مبناى وضع
قوانين است؛ يعنى قوانين براى محافظت از حقوق طبيعى افراد وضع شده و در جهت مراقبت
از آن است. حقوق طبيعى، حقوقى است خداداد كه از مشروعيت و حجيت ذاتى برخوردار، و
فسخناشدنى، نسخناپذير و سلبنشدنى است و زيربناى حقوق موضوعه قرار مىگيرد.[1]
حق حيات، حق امنيت و حق آزادى از جمله حقوق طبيعى انسانهاست. يكى ديگر از حقوق
طبيعى، حفظ حرمت افراد بشر، يا كرامت انسانى است؛ به عبارت ديگر، اينكه انسان به
صورت طبيعى و فطرى صاحب حرمت و كرامت است و حفظ حرمت همه افراد، حق طبيعى آنها
ست. البته از نظر آموزههاى دينى، رعايت اين حق طبيعى درباره افرادِ مؤمن بيشتر
ضرورت دارد. از امام كاظم (ع) نقل شده است:
أنه
وقف حيال الكعبة ثم قال: ما أعظم حقك يا كعبة و والله حق المؤمن لأعظم من حقك.[2]
آن
حضرت در كنار كعبه ايستاده بود. سپس خطاب به كعبه فرمود: اى
[1]. ر. ك: فلسفه حقوق: ج 1
ص 361؛ حقوق بشر، نظريهها و رويهها: ص 34؛ حقوق بشر و سير تكامل آن در غرب: ص
26.