نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانىنيا، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 118
شناختهاى ديگر مىدانند. در شناخت شهودىْ عالِم، شاهد است و معلوم،
خودش مشهود عالِم. اين نوع معرفت را معرفت حضورى نيز مىخوانند؛ زيرا در اين نوع شناخت،
خود معلوم نزد عالم حاضر است و واسطهاى ميان عالم و معلوم وجود نخواهد داشت.[1]
برخى ديگر آن را به علمى كه شىء، بدون صورت براى عالم حاضر مىشود تعبير مىكنند.[2]
بنابراين بر اساس عقيده اغلب صاحبنظران، امكان خطا در معرفت شهودى وجود ندارد.[3]
البته برخى ديگر، ديدگاههاى ديگرى نيز مطرح كردهاند كه پرداختن مبسوط به آن
ديدگاهها و بحث درباره اختلاف نظرهاى صاحبنظران، خارج از قلمرو مباحث اين نوشته
است.[4]
الف-
اهميت شناخت شهودى
درستىِ
شناخت انسان، از مطابقت آن با واقع آشكار مىشود. اما گاه تشخيص مطابقت با واقع، آسان
نيست و گاه نيازمند گذر زمانى نسبتاً طولانى و آشكار شدن ادلّه، قرائن و شواهد
است. به همين دليل نگهدارى و نيز مراقبت از سلامتِ ابزارهاى شناخت انسان، اهميت
فراوان دارد. اگر در صدد نگهدارى ابزار شناخت خود نباشيم، يا به تقويت آن ابزار و
رفع ضعفهاى آن اهتمام نورزيم، تشخيص حقانيت و درستىِ معرفتهاى خويش و در پى آن،
رفتارهاى خود بسيار دشوار و در برخى حالات غيرممكن خواهد بود؛ همانگونه كه اگر
چشم ضعيف شود، به شناختهاى ديدارى خود اعتماد نمىتوان كرد؛ و اگر شنوايى دچار
ضعف شود، از شنيدنِ بسيارى از دادههايى كه از طريق گوش به ما منتقل مىشود، محروم
مىشويم و اگر هم بشنويم، اعتمادى به آن دادهها نيست. بقيه ابزارهاى شناخت نيز
همچون عقل و قلب، ممكن است به بيمارىهاى مخصوص خود مبتلا شوند و از ادراكات عقل
يا قلبى عاجز شوند. بههرحال اگر ابزار شناخت، به علت بيمارى يا معلوليت، توان
ادراكى خود را از دست بدهد، فرد از ادراكات مربوط به آن عضو محروم خواهد شد.
همچنين اگر كسانى دادههاى نادرستِ مربوط به عضو شناخت را درست جلوه دهند، فرد
ناتوان به خطا مىرود و ممكن است او به مهلكه افتد.
[1]. شرح منظومه حكمت: ص
137؛ ر. ك: آموزش فلسفه: ج 1 ص 172.