نام کتاب : دانشنامه امام مهدى بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 281
افزود:] «نمىگويم: همانند اين دو هستند كه اين بر اين فزونى دارد» و
انگشت نشانه و ميانهاش را به هم چسباند.[1]
د-
مسجد الحرام
90.
تاريخ اليعقوبى: پيامبر صلى الله عليه و آله در سال دهم هجرى براى عمره حجّ تمتّع،
مُحرم شد و در [محلّ] زمزم، توقّف كرد و به ربيعة بن اميّة بن خَلَف- كه كودكى
بود- دستور داد زير سينه اشتر ايشان بِايستد و به او فرمود: «اى ربيعه! بگو: اى
مردم! پيامبر خدا مىگويد: شايد شما ديگر مرا در چنين حالى نبينيد. چنين موقعيتى
را دريابيد. آيا مىدانيد اين جا، چه شهرى است؟ آيا مىدانيد اين ماه، چه ماهى
است؟ آيا مىدانيد امروز، چه روزى است؟».
مردم
گفتند: آرى! شهر حرام و ماه حرام و روز حرام است.
پيامبر
صلى الله عليه و آله فرمود: «پس خداوند، خونها و اموال شما را همانند حرمت اين
شهرتان و حرمت اين ماهتان و حرمت اين روزتان، بر شما حرام [و محترم] قرار داد.
هان! آيا ابلاغ كردم؟». همگى گفتند: آرى. ايشان فرمود: «بار خدايا! گواه باش ...».
سپس
فرمود: «مبادا پس از من، به كفر و گمراهى باز گرديد و برخى از شما بر گرده برخى
ديگر سوار شوند. من در ميان شما چيزى بر جاى مىگذارم كه اگر به آن تمسّك جوييد،
هرگز گمراه نمىشويد: كتاب خدا و عترتم، يعنى اهل بيتم. هان! آيا ابلاغ كردم؟».
همگى
گفتند: آرى.
پيامبر
صلى الله عليه و آله فرمود: «بار خدايا! گواه باش».
سپس
فرمود: «شما مسئوليد.[2] پس حاضرانِ شما به غايبان
برسانند».[3]
ه-
غدير خُم
91.
صحيح ابن خزيمة: يزيد بن حيّان گفت: من و حُصَين بن سَمُره و عمرو بن مسلم به
[1]. الإقبال: ج 2 ص 242،
تفسير القمّى: ج 1 ص 173( با عبارت مشابه)، بحار الأنوار: ج 37 ص 114 ح 6.
[2]. از شما در باره اين دو
بازماندهام، سؤال و بازخواست خواهد شد.