نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 347
5/ 11 پاى او مىدانست و سر من نمىدانست!
در اين فصل نيز چند خاطره ديگر از جناب حجة الاسلام و المسلمين سيدعلى اكبر اجاقنژاد[1] نقل مىكنيم:
يكى از علماى بزرگ قفقاز به نام آية الله ميرزا ابوتراب آخوندزاده[2] در ديدارى كه با حاج زينالعابدين تقى اف[3] يكى از ثروتمندان بزرگ جمهورى آذربايجان داشته، به وى مىگويد: شما مرد محترم و نيكوكارى هستى و از آنچه خداوند به شما داده است
[2]. وى در سال 1817 م 1332/ ق، در بادكوبه( باكو) ديده به جهان گشود و پس از فرا گرفتن علوم مقدماتى و سطوح عاليه حوزوى، به نجف رفت و از محضر آية الله شيخ محمدحسن نجفى( صاحب جواهر) و ديگر اعاظم نجف بهره برد و پس از تكميل تحصيلات به زادگاه خود بازگشت. ايشان يكى از برجستهترين علماى منطقه قفقاز در قرن سيزدهم هجرى بوده و كراماتى نيز به وى نسبت داده شده است. وى در تاريخ 1910 م 1328/ ق، وفات كرد و در باغ شخصى خودش در قصبه« مردكان» به خاك سپرده شد و قبرش هماكنون زيارتگاه است( ر. ك: مفاخر آذربايجان: عقيقى بخشايشى: ج 5 ص 2899).
[3]. حاج زين العابدين تقى اف از سرمايهداران خوشنام و نيكوكار قفقاز بود كه در سال 1838 ميلادى( 1254 قمرى) در شهر بادكوبه( باكو) ديده به جهان گشود و در سال 1924 ميلادى( 1343 قمرى) وفات يافت. تقى اف، مالك چندين حلقه چاه نفت در بادكوبه بوده و املاك و مستغلات فراوانى داشته است. وى بخشى از ثروت خود را به فعاليت فرهنگى، مانند: تأسيس مدارس، ساختن مساجد، موزه، كتابخانه و نيز مساعدت به فقرا اختصاص داده بود، به گونهاى كه هنوز در آذربايجان از وى به نيكى ياد مىشود.
نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 347