نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 316
در ديدار ديگرى فرمودند: معرفت من به خداوند متعال همان است كه «وجوده من أظهر الأشياء»[1] اين معنا را من احساس مىكنم، معرفتِ من سمعى نيست، اگر مردم همه دنيا بگويند تو خيال مىكنى، مىگويم شماها خيال مىكنيد!
تشرّف به محضر امام عصر ارواحنا فداه
اوايل سال 1371 شمسى شنيدم آية الله بهاء الدينى بيمار است. ضمناً خبرهايى داشتم مبنى بر تشرّف ايشان خدمت امام عصر ارواحنا فداه. موضوع را با مرحوم آية الله مشكينى مطرح كردم. قرار شد همراه ايشان به عيادت آية الله بهاءالدينى برويم تا ضمن احوالپرسى اين خبر را نيز از خودشان سؤال كنيم.
شب جمعه 27/ 1/ 1371 (12 شوال 1412) خدمت ايشان رسيديم. پس از سلام و احوالپرسى، و پيش از آن كه سؤالى را درباره تشرّف ايشان مطرح كنيم، فرمود:
چند شب قبل، آقا امام زمانعجل الله تعالى فرجه از همين در (اشاره به سمت چپ اتاقى كه در آن بوديم) آمدند و سلام پرمحتوايى كردند؛ سلامى كه تاكنون با اين محتوا نشنيده بودم، و از آن در (اشاره به در ديگر اطاق) رفتند و من چيزى نفهميدم.
سپس به دو نكته اشاره كردند:
من شصت سال است در انتظار اين معنا بودم.
احوالات كسانى كه به محضر امام عصرعجل الله تعالى فرجه تشرف يافتهاند را از كتاب بحارالأنوار مىخواندم، ديدم هر كسى كه آن حضرت را ديده، در ارتباط با مسائل مادى بوده. متوجه شدم كه مردم ما هنوز لياقت حكومت امام زمان عليه السلام را ندارند.
شنيدن پاسخ سلام، از امام رضا عليه السلام
آية الله على اكبر مسعودى گفت: شنيدم كه آية الله بهاءالدينى براى زيارت امام رضا عليه السلام به مشهد مشرف شده و از طرف مسجد گوهرشاد تا نزديك در حرم مطهر رفته و پس از عرض سلام از همانجا برگشته، بدون آنكه داخل حرم شود. از ايشان پرسيدم: چرا داخل حرم نشديد؟