نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 305
با اين كلام، انقلابى درونى، در وى ايجاد شده و توبه مىكند و يكى دو روز بعد، از دنيا مىرود.
تأثير نوشته شيخ
آقا سيد على خلخالى از شيخ جواد جواهرى[1] نقل كرد كه عموى آقاى جواهرى مقروض مىشود و به فكر مىافتد كه براى تأمين نيازهاى خود، جهت تشرّف به آستان قدس رضوى سفرى به ايران كند و علماى نجف، توصيههايى به افرادى كه با آنها در تماساند بنويسند و ايشان با اين توصيهها به ايران بيايد و نياز وى برطرف گردد.
جهت اين امر، آقا شيخ جواد جواهرى نزد علما و مراجع مىرود و توصيههاى مختلف جهت افراد را مىگيرد تا به عموى خود بدهد. چون در مسير مشهد بايد از شهر همدان رد شود، مىپرسد كه: شخصيت معروف همدان كيست؟ امير افخم را معرفى مىكنند. تحقيق مىكند كه وى با كدام يك از علماى نجف در تماس است؟ مىگويند: شايد با آخوند ملا حسينقلى همدانى مرتبط باشد.
آقاى جواهرى به منزل آخوند ملا حسينقلى مىرود. ايشان كه بر روى تخته پوستى نشسته بوده، به آقا شيخ جواد احترام مىكند و مىپرسد كه چه باعث شده كه ايشان تشريف آوردهاند.
جريان را شرح داده، مىگويد براى گرفتن توصيهاى جهت امير افخم خدمت شما رسيديم، چون شما همدانى هستيد.
ايشان مىفرمايد: او امير است و ما رعيّت جزء هستيم و وضع سلطنتى او با ما كاملًا متفاوت است.