نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 174
به او گفتم: به نظر مىرسد شما خيلى دغدغه معرفت پروردگار را داريد و حتماً از او طلب كردهايد تا شما را به خود نزديك كند؟
اشك مىريخت و مىگفت: همينطور است كه شما مىگوييد و يادداشتهاى خود را كه در روز عرفه نوشته بود بيرون آورد و به من نشان داد كه چگونه عاجزانه از خداوند، طلب معرفت كرده است!
گفتم: مىخواهى راه ميانبر را به شما نشان بدهم؟
مشتاقانه گفت: بله.
گفتم: راه معرفت پروردگار، معرفت اهل بيت عليهم السلام و ولايت ايشان است.
گفت: ولايت يعنى چه؟
آيه ولايت[1] را بيان كردم. ولايت مطلقه الهى را برايش توضيح دادم. معناى واژه «ولىّ» و اينكه ولايت رسول خدا صلى الله عليه وآله چه ارتباطى با ولايت «الله» دارد و در مرتبه بعد «وَ الَّذِينَ آمَنُوا ...» را توضيح دادم، كه با توجه به قيودى كه آيه بيان مىفرمايد قضيه عمومى نيست و شخصيه است.
بعد پرسيدم: خوب، مصداق اين قضيه شخصيه، كدام شخص است كه اين آيه در حقّش نازل شده است و ولايتش در طول ولايت رسول خدا و خداوند است و به بيان ديگر، همه اين ولايتها مراتب يك حقيقت است؟
گفت: نمىدانم.
منتخب تفسير الطبرى همراهم بود. ذيل آيه 55 از سوره مائده را نشانش دادم كه مىگويد: برخى گفتهاند «انزِلَت فى عَلىِّ بنِ أبى طالِبٍ، مَرَّ بِهِ سائِلٌ فى رُكوعٍ، فَنَبَذَ إلَيهِ خاتَمَهُ ...».[2] در ادامه گفتم پيامبر صلى الله عليه وآله خود فرمودند: