responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 159

بله. يك چنين افرادى هستند و من چند ماه است كه به آن‌ها اجازه ملاقات دوستانشان را نمى‌دهم.

او نيز از من روى برگرداند و گفت: تو خيلى ظالمى.

من امروز آمده‌ام تا در مورد گذشته از شما پوزش بخواهم. از امروز هر وقت كه خواستيد مى‌توانيد به ملاقات دوستانتان برويد.

بدين گونه خداوند در گوشه اسارت و بى‌كسى و غربت كمك‌هايش را براى ما به اين روشنى مى‌فرستاد تا از برايمان حجتى باشد بر آيه شريفه‌ (ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ).[1]

شكر و سپاس مى‌گويم چنين پروردگار مهربانى را كه فريادرس فريادخواهان است و كَسِ بى‌كسان در غربت. به آستان كبريايى و ملكوتى‌اش پيشانى بندگى بر خاك مى‌رسانم، آن هم در جوار كعبه‌اش كه مولودگاه مولاى متقيان است و كعبه دل‌هاى عاشق، آن هم درست در سال‌روز آزادى و روز پرشكوه جمهورى اسلامى ايران، دوازدهم فروردين‌ماه.


[1]. غافر: آيه 60.

نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست