نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 157
3/ 13 خاطره يك خلبان آزاده
سرهنگ دوم خلبان آزاده ارسلان شريفى در سال 1378 براى انجام مناسك حج در مكه بود. ايشان خاطره جالبى از دوران اسارت داشت كه بنا به تقاضاى اينجانب آن را نوشت. مكتوب ايشان كه در تاريخ 12/ 1/ 1378 به روابط عمومى بعثه مقام معظم رهبرى واصل گرديد، بدين شرح است:
بعد از اين كه هواپيماى من و فرماندهام در هنگام مأموريت مورد اصابت قرار گرفت و سرنگون شد، ما نيز به دست مزدوران ارتش بعث عراق به اسارت درآمديم. بعد از گذراندن مراحل بازجوئى در اداره اطلاعات و امنيت عراق، سرانجام به يكى از اردوگاههاى كمپ رُماديه به نام اردوگاه شماره نُه منتقل شديم.
چندى بعد از ورود به اردوگاه متوجه شديم كه 62 نفر ديگر از اسراى ايرانى نيز در همان اردوگاه هستند كه از تماس آنها با ما جلوگيرى مىشد و ما دو نفر را در يك سلول به صورت انفرادى نگهدارى مىكردند. از آنجايى كه هم عشق و محبت هموطنانمان در دلمان بود و هم از تنهايى و بيكارى و دورى از عزيزانمان بسيار رنج مىبرديم، در هر ملاقات با فرمانده اردوگاه تقاضاى ديدار و ملاقات ساير اسرا را داشتيم. سرانجام بعد از اصرار فراوان موفق شديم در هفته يك يا دو ملاقات يك ساعته با اسراى آن اردوگاه داشته باشيم.
نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 157