نام کتاب : حكمت نامه حضرت عبد العظيم الحسنى نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 106
والاست؟»، به او گفته مىشود: اين را از اين رو گفتيم كه خداوند متعال فرموده است: و خداوند، شما و كردارتان را آفريده است[1].[2]
بنا بر اين، اشاعره انسان را داراى قدرت حادثى مىدانند كه اثرى در ايجاد فعل ندارد، و اين، همان نظريّه جبرگرايى ميانه است.
دليل اين كه اشاعره، «كسب» را به انسان نسبت مىدهند، اين است كه فعل و قدرت حادث، در وجود انسانْ حادث مىشود، همان طور كه به چيزى كه حركتْ در آن حلول كرده، متحرّك مىگويند.[3]
دلايل نظريّه جبر و نقد آنها
طرفداران نظريّه جبر، به دو دليل، تمسّك كردهاند كه اجمالًا به طرح و نقد آن دو مىپردازيم:
1. تمسّك به قضا و قدر
مهمترين دليل متكلّمان جبرىمذهب، قضا و قدر خداوند است. در عبارات احمد بن حنبل ديديم كه وى اختيار انسان را مُنافى با عموميّت قضا و قدر خداوند مىداند. وى معتقد است كه اگر خداوند براى انسان، كارى مثل خوردن شراب را تقدير كرده باشد، ولى انسانْ آزاد باشد كه آن را ترك كند و اين كار را انجام ندهد، خداوند، مغلوب و انسان، غالبْ فرض مىشود.
نقد دليل نخست
در پاسخ اين دليل، بايد گفت كه قضا و قدر در افعال اختيارى انسان، به معناى مجبور