نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 474
بررسى اين سبكها چه كمكى به حل مسئله اعتبار متون [روايى] مىكند؟ همين نكته كه پراكندگى اين دو سبك عمده در منابع ابن جُريج، تا اين حد متفاوت از كار درآمده است، ظاهراً با اين احتمال ناسازگار است كه بپنداريم كسى يا كسانى اين مطالب را به طور سازماندهى شده به عالمان نسل پيشين نسبت دادهاند. اگر چنين بوده باشد، انتظار همسانى بيشترى را در شيوه جعلشان داشتيم. همين امر درباره تفاوت فراوانى انواع سؤالها در «پاسخ» هايى كه ابن جُريج از عطاء نقل مىكند، صادق است. آيا مىتوانيم انواع مختلف سؤالها- ى مستقيم، غير مستقيم، مجهول يا آنچه از افراد شناخته شده غير از عطاء نقل شدهاند- را، صرفاً شگردهايى سبكشناختى بدانيم كه ابن جُريج بنا به اصلِvariatio delectat به كار گرفته است؟
در جايى كه سؤال را راوى يا خود شاگرد پرسيده، و بلافاصله از جانب مرجع مربوطه يا شيخ جواب داده شده است، قالب سؤال و جوابها قويا بر اعتبار [متون روايى] دلالت دارد. سؤال كننده با سؤالش، (به عنوان محرك اصلى) به گونهاى در «پاسخ» سهم دارد. راويان، بىواسطه بودن نقل را از اين روشنتر و قوىتر بيان نمىكنند. تعابيرى چون «سمعته يقول»، «أخبرنى» يا «قال لى» هم كه نقل شفاهى مستقيم را مشخص مىكنند (اما نوشتارى بودن آنها را هم نفى نمىكنند) آشكارا كمتر قابل اعتمادند، هر چند اينها متفاوت [و روشنتر] از عبارت «عن فلانٍ قال» هستند كه گوينده را به طور كامل درگير نمىسازد.[1]
اگر به اساس سؤالات مستقيم فراوان ابن جُريج از عطاء، فرض كنيم او خواسته وانمود كند كه نقلش از بالاترين درجه اعتبار برخوردار است، در اين صورت چگونه مىتوان دو عبارت زير را توضيح داد؟ ابن جُريج گفت. «من كسى را مأمور كردم تا از عطاء درباره ... سؤال كند، چون نمىتوانستم صدايش را بشنوم» يا «من
[1]. در سياق كنونى، من اين كلمات و تعابير را به معناى عادىشان تفسير مىكنم و بر قواعدى كه در علم الحديث متأخّر براى آنها وضع شده است، اعتماد نمىكنم، چرا كه نمىتوان پذيرفت راويان و محدّثان در دورههاى متقدّم، اين قواعد را به طور نظاممند و قطعى رعايت كرده باشند.
نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 474