نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 366
براى چنين حادثهاى و نيز بُعد ذاتى اصل ماجرا،[1] دشوار مىتوان پذيرفت كه روايت مذكور مستقل از آن رويداد پديد آمده باشد.
حُسن اين استنتاج آن است كه قديمترين زمان احتمالى براى شكلگيرى (terminus a quo) روايت را به دست مىدهد: سال 199 هجرى قمرى[2]؛ و از آنجا كه نُعيم خود در 228 هجرى درگذشته- به فرض وثاقت كتاب الفتن[3]- با روايتى مواجهيم كه در اوايل سده سوم پديد آمده است.
صرف اينكه روايتى اينقدر ديرهنگام جعل شده باشد، چندان تعجبانگيز نيست. نمونههاى مشابه اين روايت در جاهاى ديگر در باب اخبار آخرالزمان نيز يافت مىشوند.[4] يك مثال شسته رفته آن، پيشگويى منسوب به ابوقَبيل (د 128 ق)
[1]. در قياس با نگرانى معقولِ تاريخى و جغرافيايى از حمله بيزانسىها به اسكندريه. در اين باره نگاه كنيد به اين مقاله من:
M. Cook," The Heraclian dynasty in Muslim escatology", note 02.
[2]. اعتماد كامل نداشتن ما به تاريخ دقيق ياد شده براى رسيدن اندلسيان به اسكندريه، تأثيرى در نتايج ما نمىگذارد(see :Agudae ,"Algunos Hadices ",261 ). نيز اصلا ضرورتى ندارد كه خود را درگير مباحث پيچيدهاى كنيم كه آگوئاده براى معين كردن يك حد بالا براى برخى اختلاف نقلها پى گرفته است( همان، 178).
[3]. اين كه شكل كنونى اثر موجود در موزه بريتانيا مطالبى را متأثر از بازنويسيهاى بعدى نيز در خود جاى داده، از ملاحظات و نوشتارهاى بازمانده از ويراستاران در لابه لاى اثر قابل فهم است( فتن، برگ 188 ب سطر 20)؛ بدين ترتيب كه روايتى كه تنها آغاز آن نقل شده« روايتى طولانى است كه من آن را در فصل مربوط به يونانيان نوشته ام( قد كتبته فى الروم)». در اينجا نويسنده[ يا بازنويس] به تحرير« ز» از تحريرهاى آگوئاده ارجاع داده است. نويسنده اين ملاحظه نمىتواند خود نعيم باشد؛ چراكه روايت با تعبير« حدثنا نعيم» آغاز مىشود.