نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 362
بيشتر از معقوليّت ديدگاه شاخت برخوردار باشد[1]. امّا در اين ميان، اين كار آسان نيست كه فرضيّات شاخت را از طريق بررسىهاى كاملًا مستقل و بيرونى روايات محك بزنيم.
تمام قصد من در اين مقاله آن است كه روش شاخت [در تاريخگذارى روايات] را با انتخاب دستهاى از روايات محك بزنم كه آن روايات را مىتوان برپايه شواهد و ادله مستقل و بيرونى تاريخگذارى كرد- ادلّهاى كه خود به هيچ وجه از سير تكامل روايات متأثر نبودهاند. آنگاه خواهيم توانست اين نتايج مستقل و بيرونى حاصلشده را با نتايجى كه از طريق بهكارگيرى روش شاخت بهدست مىآيد، مقايسه كنيم. در اين شيوه استدلال، جايگاه مباحث آخرالزمان و تاريخ را مىتوان همچون نديمهاى براى دانشِ نجيب و شريفِ تاريخگذارى روايات دانست، گواينكه خواهيم ديد اين نديمه اندكى بداخلاق است. نظريه نسبتاً خوشبينانهاى در پسِ اين انتخاب من است، و آن اينكه روايات آخرالزمانو به ضميمه آن روايات تاريخى- را در اين نوشتار با زحمت و اشكالات فراوان مىتوان تاريخگذارى كرد[2]. روايت آخرالزمان
[1]. دو نمونه جديد قابل توجه، در اين باره يادكردنى است. اولى، پايان نامه افتخار زمان با موضوع تحليل تحريرهاى مختلف روايت مشهور وصيّت سعد بن ابىوقاص( متوفاى 55 ق) است. وى با نظر به اختلاف تحريرها، پيدايى شيوههاى« تكامل» روايات را با شيوههاى« انتقال» آنها مقايسه مىكند تا بتواند دومى را بهتر بشناسد.
daH a fo noitaulave ehT" گ
th: transmission, growth and the science of rijal in a Hadith of Sa'd b. Abi Waqq
ع
s", Ph. D. dessertstion, University of Chicago, 1991.
دومين نمونه، پژوهش هارالد موتسكى است با محوريت روايات مصنف عبدالرزاق( د 211 ق/ 827 م). كليد روش وى تفكيك ميان روشهاى نقل و محتواى روايت است. وى مىكوشد نشان دهد چنين تفكيكى در فرض اعتبار روايت، معنادار است؛ امّا نمىتواند جعلى بودن روايتى را ثابت كند. براى نمونه، بنگريد به مقاله وى:
zzaRla dbAY do fannasuM ehT ع YnaSla q ع n گ ha citnehtua fo ecruos a sa ع d گ
th of the first century A. H., Jurnal of Near eastern Studies, 05) 1991(.
[2]. ديدگاهى كه در اين مقام به تشريح آن كوشيدهام، روشى سهل است كه هر پژوهشگر مدرنى مىتواند از آن در تاريخگذارى متون مربوط به آخرالزمان مدد جويد. اين همان روش است كه پل الكساندر در بررسى[ متون تاريخى بازمانده از] رستاخيزگرايى بيزانسى(Byzantine Apocalyptic ) به كار گرفته است.
[ توضيح مترجم: نحلههاى معتقد به آخرالزمان به طور كلى سه دستهاند: هزاره گرايان(Millenialism )، نجاتگرايان(Messianism )، و رستاخيزگرايان(Apocalypticism ). پل الكساندر باورهاى آخرالزمانى رستاخيزگرايانه بيزانسيان را پژوهيده است.]
نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 362