نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 236
معتقد است كه تمام احاديث اصول، قطعاً روايات منقول از اماماند (يعنى قطعى الصدور يا قطعى الورودند)؛ لذا در كار استنباط احكام، بىهيچ چون و چرايى اين روايات را بايد پذيرفت.[1] در واقع استرآبادى تأكيد مىورزد كه اصول اربعمئة، مهمترين منبع منحصر به فرد در فقه و عقايد اماميّه است.[2] اصول را به دستور ائمّه تدوين كردهاند؛ هم ايشان به اصحابشان گفتهاند كه اين احاديث را حفظ و در ميان اماميّه ترويج دهند تا مقدمهاى براى دوران غيبت كبرى باشد[3] اصلهايى كه در دوره حيات امامان پيشين تدوين يافتند، مكرّرا به ائمّه بعدى ارائه شدهاند (: عرض) و ايشان محتواى اصول را تأييد كردهاند.[4] افزون بر اين، اصول، تداول گستردهاى داشته، و به سهولت در دسترس همگان بودهاند. از همين جهت، امكان نداشته است كه هيچ مطلب بيگانه و ناموثّقى به آنها افزوده شود.[5] استرآبادى تصريح مىكند روايات موجود در كتب اربعه تماما برگرفته از اصول اربعمئهاند.[6]
[1]. الفوائد المدنية، ص 30. براى مباحث كلى در اينباره نك. دو مقاله من با عنوانهاى« أخباريّه» و« أستر آبادى» در دائرة المعارف ايرانيكا، به ترتيب با اين آدرسها. ج 1، ص 716- 718؛ ج 2، ص 845 به بعد.
[4]. همان، ص 57. واقع اين است كه برخى مؤلّفان اين دو اصل را از هم تفكيك كردهاند. آنهايى كه ائمّه به شاگردانشان املا كردهاند و آنها كه حاوى احاديث مسموع از يكى از اصحاب در وقايع مختلف بوده و سپس به منظور تأييد بر ائمّه( يا يكى از جانشينان ايشان) خوانده( عرض) شده است( الذريعة، ج 24، ص 147- 151، ص 318)، أصل عبيد اللّه الحلبى از نوع دوم است( استر آبادى، الفوائد المدنية، ص 31؛ بحار الأنوار: ج 18، جزء 2، ص 677؛ يوسف البحرانى، الحدائق الناضرة، ج 1، نجف، 1377 ق، ص 9). آثار ديگر كه اصل هم نبودهاند، به همين صورت براى تأييد بر ائمّه عرضه شده بودند. فى المثل، كتاب يوم و ليلة، اثر يونس بن عبد الرحمان و كتاب فضل بن شاذان را امام حسن عسكرى قرار گرفت( نجاشى، رجال، ص 312، منقول در بحار الأنوار، ج 1، ص 110؛ بهاء الدين عاملى، مشرق الشمسين، منقول در أستر آبادى، الفوائد المدنية، ص 54؛ ملا محسن فيض كاشانى، الوافى، تهران، 1375 ق، ج 1، جزء 1، ص 11؛ يوسف البحرانى، همانجا).